10مقبول است يا نه، ببيند بعد از برگشت از بيتاللّٰه، دست به گناه دراز مىكند يا نه؟ اگر گناه نمىكند نشانۀ قبولى حج است و اگر باز گناه انجام مىدهد نشانۀ مردود بودن آن مىباشد.
اين معنا در ساير عبادتها نيز هست؛ مثلاً دربارۀ نماز گفته شد: «اِنَّ الصَّلٰوة تَنهىٰ عَنِ الفَحشاء و المُنكر»3.
نماز يك حقيقتى دارد كه جلوى ارادههاى زشت را مىگيرد. گرچه خود نماز يك امر اعتبارى است ولى حقيقت آن يك امر تكوينى است. اگر كسى خواست كارى را انجام دهد مبادى نفسانى دارد، زيرا آن را مىفهمد تصديق پيدا مىكند، شوق و عزم و اراده و مانند آن پيدا مىشود. حالا آيا علم به «بايد» هم هست يا همان «اراده» كافى است. اين يك مطلب فنّى جدايى است و همۀ اينها جزء امور تكوينى مىباشند.
نماز، براى نمازگزار يك نقش تكوينى دارد؛ يعنى انگيزهها، ارادهها، شوقها، تصميمها و عزمهاى او را تعديل مىكند كه نسبت به خير مصمم باشد و نسبت به شر بىرغبت. چيزى كه در محور تصميمگيرى انسان، سهم تكوينى دارد، حقيقت نماز است. آنچه كه در انسان شوق به شرف و شرع و فضيلت ايجاد مىكند، حقيقت نماز است. همين معنى در حج نيز هست، اين روح حج است كه امر تكوينى است و جلوى انگيزهها و ارادههاى زشت را مىگيرد.
نكتۀ سوم آن است كه، ابوبصير نابينا مىگويد:
سالى مكه مشرف بودم كه وجود مبارك امام باقر، محمد بن على - عليهما الصّلات و السلام - نيز مشرف بود. من از نشانهها و علامتهايى كه از راه حواس ديگر - غير از باصره -