40نسبت كسى كه او را سير اتفاق نيفتاده باشد از قبيل علوم منقوله است و آنچه آن را به خبر دريافته است از آلات رصديه تصديق آن نمىتواند كرد مگر وقتى كه به بقعه مخبر عنها برسد و آنچه فى زماننا هذا در دفاتر ما ارقام اطوال و عروض بلدان يافته مىشود، اكثر آن مختلف است كه غايت تفاوت اختلاف تقريباً به دو درجه مىرسد. نادرتر آن كه كرات ارضى كه اذكياى فرنگ ترتيب دادهاند عهود هر كدام كه مختلف است، در آن نيز اختلاف مشهود است.
غرضم از تعرض بحثِ طول و عرض، اين است كه انسان بدون به كار بردن قوسهاى طول و عرض و ادوات نجومى، به فاصلۀ صد فرسنگ بر خطى قرار بگيرد و مواجه ناودان كعبه بايستد و بگويد: «محرابى على الميزاب» ! و براى ديگران با به كار بردن آلات و قواعد رياضى ميسور نباشد، اين انسانى است كه: «ينظر بنوراللّٰه» و همۀ اقوال و احوال و افعالش به همين مثابت است چنان كه فنان و خريت هر فن در برابر او زبون است.
مرحوم مجلسى7، به ظاهر برخى از جداول طول و عرض بلاد كه در دست داشت قبلۀ كنونى مدينه را به 37 درجه از جنوب به مشرق منحرف دانسته است و پنداشته كه سلاطين جور سمت اصلىِ قبلۀ مدينه را تحريف كردهاند؛ ولى اين زعمى نادرست است و چنانكه گفتهايم قبلۀ مدينه بصورت خود باقى است و محاسبۀ ابوريحان بيرونى در قانون مسعودى و نظر ناصر خسروىِ علوى در سياحتنامه و زيج هندى و همچنين بسيارى از محاسبات متأخرين، نيك موافق با آن است كه درست عمل كردهاند و اگر محاسبهاى مخالف است در آن اشتباه راه يافته است، هر چند خريت در صناعت باشد.
فرهاد ميرزا در كتاب ارزشمندش8 عرض مكۀ مكرمه را 21 درجه و 33 دقيقه شمالى و طول آن را از گرنويچ، رصدخانۀ لندن 40 درجه و 10 دقيقۀ شرقى، و عرض مدينۀ منوره را 25 درجۀ شمالى و طول آن را 39 درجه و 55 دقيقه آورده است كه تفاوت ميان دو نصفالنهار مكه و مدينه 15 دقيقه است. و در اطلس ژنرال لاروس9 مكه و مدينه را تقريباً در يك خط نصفالنهار ترسيم كرده است. و اين گفتار جام و كار اطلس همان است كه ناصر خسرو در