49بنابراين قول، صحيح نيست كه كودك از سوى شخص ديگرى نايب گرفته شود نه با اجرت وكارمزد و نه بدون اجرت؛ زيرا عمل او فقط به حسب شكل ظاهرى عبادت محسوب مى شود، در حالى كه روح عمل وجود ندارد. بنابراين، جايز نيست كه اين قبيل كودكان نابالغ براى انجام عمل عبادى اجاره شوند و نيز ذمه و دين عبادى يك ميت در خصوص اعمالى كه از او فوت شده و بايد قضا شود، به واسطۀ اجاره يا نيابت يك كودك نابالغ؛ خواه با مزد باشد خواه بدون مزد، بىفايده است و صحيح نمىباشد و انجام اين اعمال فوت شده توسط كودكِ نابالغ، از عهدۀ ميت ساقط نمىشود.
ازآنچه گفتيم، وجه افتراق ميان قول اول و دوم آشكار مىشود و بنابر قول دوم، به طريق اولى صحيح نيست كه كودك نابالغ، نايب از شخص ديگر شود؛ زيرا بنابر قول سوم، براى عمل عبادى او مصلحتِ تمرين وجود دارد و هرچند كه در خود عبادتش از نمازش و روزهاش و حجش اصلاً مصلحت و ملاكى موجود نبوده است.
و اما بنا بر قول دوم، نه خطاب و نه ملاكى، حتى ملاك تمرين موجود نيست. اما تفاوت بين قول دوم وسوم در اين است كه بنابر قول دوم، مصلحت تمرين در متعلق امر اوليا است. پس شارع مقدس آنها را دستور داده است كه نسبت به تمرين فرزندانشان اقدام كنند. بنابراين، ثواب و پاداش اين تمرين، براى ايشان؛ يعنى اولياى كودك نابالغ است؛ زيرا اين اعمال عبادى براى كودكانشان مستحب است و نه ربط و نه ملاك و نه خطابى براى كودكان نابالغ در شرع مقدس وارد نشده است؛ زيرا خطاب شارع مقدس به اولياى آنها بوده است و خطابى به خود كودكان در قرآن نيست. (مدنى كاشانى، سوم، 1411ق./ ج 1، ص 57).
و اما بنابر قول سوم، مراد خداوند كودكان نابالغ است، البته نه به ملاك در عبادات ايشان بلكه ملاك در عادت دادن ايشان به انجام عبادات است وگر نه نفس عبادتى كه آن را انجام مى دهند صرفاً صورى است و فقط شكل عبادت را دارد.(فاقد روح عبادى است)
اما ديدگاه سوم كه قول و ديدگاه مختار و برگزيدۀ همان قول اول است در بين فقهاى اماميه قول مشهور شمرده شده است. شيخ طوسى در المبسوط آورده است: «هرگاه كودك نيت روزه كند، روزۀ او صحيح است و روزۀ او روزۀ كامل شرعى خواهد بود. (طوسى، ج 1، ص 278، بىتا، 1387) و نيز در كتاب نهايه مىفرمايد: مستحب است كه كودكان به روزه گرفتن وادار شوند، اگر كودك به نُه سال رسيد و طاقت روزه گرفتن داشت، گر چه روزه گرفتن بر او واجب نيست. (طوسى، ص149، بىتا).
در كتاب تذكره نيز آمده است: نماز كودكان مشروعيت دارد و مشهور همين نظريه را اختيار كردهاند. (علامه حلى، ج2، ص331، اول، 1416ق.). در بخش صوم (روزه) مىفرمايد: