20خطرها است و عيوب جسمانى را مىپوشاند و زينتى براى انسان محسوب مىشود، قرآن نيز در بحث پوشش در بسيارى از موارد، هر دو جنبۀ ظاهرى و باطنى را به هم مىآميزد و مىفرمايد:
«لباس پرهيزگارى و تقوا از بهترين لباس ها است.»؛ (وَ لِبٰاسُ التَّقْوىٰ ذٰلِكَ خَيْرٌ...)
تشبيه «تقوا و پرهيزكارى» به «لباس» تشبيه بسيار رسا و گويايى است؛ زيرا روح تقوا و پرهيزكارى افزون بر پوشانيدن بشر از زشتى گناهان و حفظ از خطرات فردى و اجتماعى، بر شخصيت و هيبت او نيز مىافزايد و اين زينت بزرگى براى او است. بديهى است با برهنه شدن از لباس معصيت بدون پوشيدن لباس تقوا، معناى مورد نظرِ واضع محقق نمىشود. صاحب تفسير انوار درخشان مىنويسد:
«ازجمله شعارهاى بت پرستان مكه آن بود كه هنگام طواف خانۀ كعبه عريان و بدون لباس طواف مىكردند و مىگفتند: در لباسى كه درآن پروردگار را معصيت كردهايم، طواف نخواهيم كرد؛ همچنانكه آدم و حوّا عارى از لباس شدند!» 1
با كمى تعقل در اين مسأله، بايد گفت: عريان بودن بدن در انظار، عيب و نشانۀ رذالت و بىخردى است و بشر به طور فطرى از برهنگى ظاهر منزجر است. علاوه بر اين، شايسته است كه ظاهر و باطن توأم در نظر گرفته شوند. اگر لباس ظاهرى، لباس دنيوى و معصيت است، روح و روان آلوده نيز ظلمانى و ناپاكيزه است؛ بنابراين، انسان در هرحال بايد پوشش ظاهرى را حفظ كند و براى حج بايد لباس جديد و پوشش پاكيزهاى بپوشد كه نشان صالحان و پرهيزگاران را داشته باشد. پس كنار گذاشتن لباس دوخته، نماد دور ريختن لباس گناهان در ظاهر و كندن علايق مادى و خواستههاى شهوانى و آلوده باطن و درون مى باشد.
بنابراين، در لباس احرام، توجه آدمى فقط به خداست و امتيازات ظاهرى و شخصى از وجود انسان برطرف گرديده است. به واسطه احرام، همۀ زائران خانۀ خدا با هم يك رنگ و يك شكل و به سوى هدف واحد در حركتاند و شاه وگدا، فقير و غنى، سفيد و سياه، تفاوتى ندارند. پس پوشيدن لباس احرام، مقدمه ا ى جهت خط بطلان كشيدن روى هوسها، مبارزه با ظاهرگرايىها و تجملگرايىهاست؛ چنانكه در كلمات گهربار ائمۀ معصوم(عليهم السلام) براى