14نمىتوانيم كشت و حتى اگر حشرهاى بر بدن خود ما نشسته باشد آنرا هم نمىتوانيم بكشيم و بالاتر از آن حق نداريم از بدن خودمان خون جارى كنيم و عضوى از بدن خود؛ مانند دندان را بيرون كشيم و يا ناخن خود را بگيريم و بدور افكنيم؛ چرا چنين حقى نداريم؟ زيرا ما مالك هيچيك از اين چيزها نيستيم تا در آنها به ميل خود تصرف كنيم، ما نه مالك خود هستيم و نه مالك غير خود.» 1
چيدن ناخن
از آنجا كه چيدن ناخن نيز نوعى تصرف در بدن محسوب مىشود، با كوتاه نكردنِ آن، شخص مُحرم به آثار و نتايجى كه ناخن بلند براى او و اطرافيان دارد و موجب آزردگى و رنجش مىشود، پى برده و از انجام آنها خوددارى مىكند؛ مثلاً شخص مُحرم در طول احرام مكلف است اثر بلند شدن ناخن و جمع شدن چرك ظاهرى در زير آن را لمس كند و به رنج آن پى ببرد و اين چرك كه نماد زشتى و پليدى گناه بوده و رنج آن نشانۀ عقوبت گناه است موجب مىشود تا پس از احرام نيز اين سختى را همواره به ياد داشته باشد و ديگران را از نتايج زيانآورش كه نماد چنگ زدن به گناه است، مصون گرداند و به مضمون اين حديث قدسى عمل كند كه فرمود:
«اى عيسى، به بنىاسرائيل بگو ناخن خود را از كسب حرام كوتاه كنيد و از آنچه بر شما حلال نيست، بپرهيزيد.» 2
انگشتر براى زينت
حلقۀ انگشتر نيز يكى از مصاديق زينت به شمار مى رود. هرچند به ظاهر وزنى ندارد؛ اما دلبستگى و تعلق به آن، مى تواند در ارتباط حجگزار با پروردگار اختلال ايجاد كند. پس استفاده از انگشتر براى مُحرم، نشانه و نماد خوددارى از حلقه به گوش شدن به تعلقات دنيايى است. بنابراين، هرچه مطابق رسم دنيا زينت محسوب مىشود بايد كنار گذاشت؛ زيرا وابستگى به امور مادى باعث دورى از رحمت و عنايت حق مى گردد. اين مضمون در گفتار بسيارى از بزرگان در رابطۀ با معارف حج به وضوح آمده است.
محمد تقىزاده در مورد لزوم ترك تعلقات مىنويسد:
«آيينهاى نيست كه خود را مرتّب كنى، نمىتوانى خود را خوشبو كنى، اجازه