32استدلال شافعى بر اين ترتيب، اين است كه اگر ترتيب در اين عضو واجب باشد در بقيه اعضا هم بايد واجب شود؛ چرا كه قائل به فرق وجود ندارد. 1
و اما «محدودۀ وجه» نيز از موضوعاتى است كه در ذيل اين فراز از آيۀ شريفه بدان پرداخته شده است. به عقيدۀ مفسران عامه، محدودۀ وجه از رستنگاه موى سر است تا پايين چانه (از جهت طول) و از گوش تا گوش است (از جهت عرض)، 2كه شستن تمام آن در وضو واجب است؛ 3
چرا كه لفظ وجه از مواجهه (روبه رويى) گرفته شده و بايد تمام آن را شست 4و اين شستن بايد به گونهاى باشد كه آب جارى شود، هر چند برخى كشيدن دست روى آن را هم اضافه كردهاند. 5
- (وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرٰافِقِ) ، در اين قسمت از آيه، به شستن دست ها دستور داده شده كه اين دومين عمل واجب از جنس شستن در وضو است.
جمهور عامّه بر اين باورند كه مرفق (آرنج) هم، داخل در حكم است و بايد همراه با دست ها شسته شود، هر چند برخى مانند مالك، مرفق را جزو واجب در شستن ندانسته و آن را خارج از حكم پنداشتهاند؛ چراكه غايت داخل در مغيّا نيست.
پاسخ فخر رازى به اين گروه اين است كه گاهى جنس غايت و مغيا متفاوت است كه اين گفتار قابل قبول نيست، البته اگر غايت و مغيا هم جنس بودند، اين سخن پذيرفتنى نيست با اين حساب در ايدى ( \دستان) كه هم جنس هستند واجب است مرافق نيز شسته شوند. 6
هر چند پيرامون اين اختلاف (دخول و يا عدم دخول غايت در مغيى) زمخشرى بحث مبسوطى را مطرح كرده و استدلالات متعددى را بيان كرده است. 7
فخر رازى در ادامه به چند مطلب ديگر نيز اشاره مىكند:
«1. شستن دست ها بايد از سر انگشتان تا آرنج باشد؛ چرا كه آرنج غايت و انتهاى غسل قرار داده شده و آغاز كردن از آن، صحيح نيست، هر چند جمهور فقها، وضوى آغاز شده از آرنج در شستن دست ها را صحيح دانسته ا ند، البته متوضّى در اين حالت ترك سنّت كرده است.
2. اقتضاى قيد «إِلَى الْمَرافِقِ» محدود شدن امر است، نه مأموربه، بدين معنا كه در امر به غسل يدين، وجوب محدود به اين حد است اما اصل شستن محدود نيست همچنان كه در اخبار براستحباب اضافه بر اين حد تأكيد شده است.
3. مقدم داشتن دست راست بر دست چپ مستحب بوده و واجب نيست، هر چند