60داشته، اصلاح شده است. روش مصحّح آن بوده كه اگر تلفظ كلمهاى در كتاب نامعمول است، شكل درست آن را بياورد؛ مثلاً مؤلف «شلوق» نوشته و مصحّح شكل درست آن، يعنى «شلوغ» را آورده است. طبعاً ما به اين تغييرات دست نزديم.
از پورت سعيد به ينبع
از آقا ميرزا علىاكبر خداحافظى نموده، عازم مكۀ معظّمه شديم و بعد از سه روز دريا طوفان شد كه آنجا را غرق فرعون مىگفتند. تا اينكه به يك اندازه طوفان شدّت نمود كه چهل ساعت ممكن نشد در كشتى بپاخيزيم يا چاى يا شام بخوريم و خوابيده قى عارض مىشد و نماز خواندن ممكن نشد تا اينكه به پورت سعيد رسيديم.
دريا آرام شد، قدرى به حال آمده، شام خورديم. از كانال مفتش آمده روانه شديم به [طرف] سوئز، از آنجا به ينبوع رسيديم و ينبوع آن ايام زمستان بود، لكن خيلى گرما بود و پشه آنقدر بود با بادزن به بازار مىرفتيم كه پشهها اذيت نكند. اهل آنجا بسيارى كور و يا چشمشان دردناك بود. از جهت آن كه از كوچكى عادت نمودهاند در آب شور دريا باشند و حتى واپور 1كه در آنجا لنگر انداخت، بچه عربها برهنه اطراف كشتى آمده، پول سياه به آب مىانداختيم، به آب فرو رفته، پول را بيرون مىآوردند!
و شترِ كرايه فردايش آمد، 7 ليره خاوه و 3 مجديه پول بليت داده، شتر كم بود. حجّاج بسيار بود و شتر آوردند كه بار نمايند. در آن خانه كه بوديم 30 نفر حجاج بود، 16 شتر آوردند شريف ما را بار كردند. سايرين نگذاشتند، كه شما برويد، ما بمانيم؟ ! بعد از سه ساعت لنگ شدن، ميانه شلوغ شد. مصرى مرا از شريف دزديدند. تذكره و مناسك در جيبم بود. آخر شترداران بارها را گشوده رفتند، ما هم اين طرف آن، آخر آنها كه ما را مانع شدند نه خودشان رفتند نه ما را گذاشتند.
پانزده روز در ينبوع مانديم، به چه نحو به ما بدگذشت! روزى سه هزار پولِ آب مىداديم و مخارج بىاندازه بود تا اينكه بعد از آن شتر آمد. عازم مدينه منوره