84اسلامى هم در ميان آنها هست كه منسوب به پيامبرص و معراج آن حضرت است. بخشى از اينها مزارات انبياى بنى اسرائيل است. وى در توصيف، جهت شرقى و غربى و راه هاى ورودى و خروجى را به خوبى شرح داده و اگر آيه يا آياتى هم مربوط به هر حادثه است، بيان مىكند. توضيحات وى در بارۀ بيت المقدس، بيش از آنچيزى است كه در بارۀ مكه و مدينه و حرم آن دو شهر مىنويسد.
در كنار سنگ معلق در صخره، آثار اسلامى هم هست: «زين براق حضرت كه در شب معراج سوار شدهاند در آنجاست و جاى دست كافت [ \ كاويدن] حضرت جبرئيل در آنجاست، و قلقان [احتمالاً قلخان باشد كه به معناى سپر جنگى است]. حضرت حمزه، و ذوالفقار حضرت شيردرگاه على مرتضى - كرم الله و جهه - در آنجاست.» قبر سلمان فارسى هم در آنجاست.
از بيت المقدس به مصر مىرود و شرحى از مزارات قاهره را به دست مىدهد. قبر شافعى و ابوليث و همينطور شمارى از اهل بيت در آنجاست؛ «در آنجا قبر حضرت زين العابدين است. قريبى دروازۀ مصر به درون شهر قبر زينب بنت على شيردرگاه است و يك دختر امام حسين هم در آنجاست.» داستانى هم براى دفن رأس امام حسين (ع) آورده كه شگفت است و نيز حكايتى در بارۀ اولاد يزيد و برخوردشان با اين مزار و مصيبتى كه گرفتار آن شدند. مسجد «الازهر» را «الاظهر» نوشته و اينكه طلبۀ زيادى در آنجا مشغولا ند.
پس از آن به مدينه رفته اما متأسفانه از راه و منازل ميان راه يادى نكرده است. ابتدا از قُبا سخن گفته و شرحى در بارۀ استقرار اوليۀ حضرت رسولص در آن داده است؛ «طرفه جاى فرح فزا و مكان دلگشا است. بوستان و باغ و آبشارها بسيار دارد.» محل اهل صفه را هم همانجا مىداند و داستانى صوفيانه در وصف آنان بيان مىكند. آثارى هم به اسم خلفا در آنجا بوده و نيز «حجره حضرت على - كرّم الله و جهه - است، و حجرۀ كنيزك درگاه فاطمه زهرا - رضى الله عنها - است.» در اينجا از آبى كه از قبا به بخش غربى شهر مىرود ياد كرده و گفته است كه حتى تا شمال مىرسد؛ «و بقيه نصف ديگر به جانب كوه احد مىرود. آخر اين آب به جانب قبلتى منتهى مىشود.» وصفى هم از احد دارد كه تازه است؛ «در آنجا، خانقاه كلان است و مدرسه و حجرات و آشخانه و خلايق بسيار در اطراف مقبره ساكنا ند و اهل مدينه هر روز دوشنبه به زيارت حضرت حمزه مىآيند و آش خدايى و قربانى هاى خود را به وقتش در آنجا به مردمان مىدهند. هر شبى چند قنديل افروخته مىشود. در آنجا يك گنبد سفيد است» . شرحى از مسجد قبلتين در ادامه آمده و داستانى هم آورده كه باز از همان اخبار شفاهى و غير مكتوب در منابع است.
شرحى هم از بقيع به دست داده و از مدفونين آنجا ياد كرده است. يكى از آنها قبر خواجه محمدپارسا