7حج، تطهيرى است از تمامى ذنوب و پاك شدن از همۀ عيوب.
حج، تجديد عهدى است كه انسان ها فراموشش كرده ا ند و بستن مجدد ميثاقى است كه آن را شكسته ا ند و بيعتى است7 كه آن را نقض كرده ا ند و اداى امانتى است كه در حق آن خيانت روا داشته ا ند.
حج، ضيافتى است گسترده كه ميزبانِ مهربانِ آن، همه را به اين ميهمانى دعوت كرده است 1تا آن طائر گلشن قدس و ملكوت كه از باغ بهشت رانده شده و تا زمين دچار هبوط شده بود، 2بارديگر بال بگشايد و صفير از شجر طوبى زند 3و جايگاه واقعى خود را بشناسد و در هواى رسيدن به حظيرۀ القدس و بهشت قرب او، پر و بالى بزند تا شايد بعد از آن هبوط و پايين آمدن، رفعتى بيابد و عروجى پيدا كند و همگام و همبال با فرشته ها، مقام از دست رفتۀ خود را باز يابد؛ مقام و جايگاهى كه بعد از خروج از آن، در فراغش ناليد و گريست و براى جبران و به دست آوردن آن توبه كرد و اشك ريخت. 4
حج، آموزش عظمت است و بزرگى و كمال، و تعليم شكوه و سربلندى و جلال.
حج، شعبه ا ى است از غفران الهى و طريقى است به سوى رضوان خدايى.
حج، نمايشى است عظيم، از عظمت امت اسلام. امتى كه مى آموزد تا همگام با فرشته هاى بيت معمور، پيرامون كعبۀ مقصود طواف كند و پا جاى پاى ابراهيم عليهالسلام بگذارد و در مقام او بايستد. مى آموزد كه سعى و تلاش او در زندگى، همراه با صفا و مروّت باشد و در اين مسير دائم احساس تقصير و كوتاهى كند. مى آموزد كه در عرفات به معرفت جديدى برسد و در مشعرالحرام شعور به حرمات الهى پيدا كند تا قرب خودش به خداوند را در منا جشن بگيرد؛ قربى كه شب -ها را با مناجات با او مى گذراند و روزها را در جنگ با شيطان و همۀ طاغوت ها سپرى مى كند.
امتى كه مى آموزد، هرگز از طريق حق خارج نشود و جز امر خدا را در زمين حاكم نگيرد و اين همه، امكان ندارد جز با تمسك به ولايت امام زمان عليهالسلام. بنابراين، تمام حج، 5رسيدن به لقاى امامى است كه سكّان زمين و آسمان هاست.
حجّ تمام و مقبول
تمام الحج؛ يعنى حج مقبول و تمام و كامل؛ يعنى رسيدن به عرش الهى، و چون كعبه محاذى عرش الهى در زمين است، براى رسيدن به عرش الهى كه هدف انسان و مقصود و راز آفرينش است،