17كه سقف داشته باشد؛ يعنى بالاى آن پوشيده باشد و اگر سقف آن را بردارند، نشستن در آن جايز است و اگر چه سايه چوبهاى اطراف آن به او برسد و جايز است كه پياده در سايه كجاوه رفتن، هر چند كجاوه بر بالاى سر او باشد و همچنين در وقت فرود آمدن جايز است در سايه نشستنِ چيزى كه در بالاى سر باشد؛ مثل خيمه و امثال آن و در سايه بودن زنان مانعى ندارد، نه در وقت فرود آمدن و نه در وقت راه رفتن.
بيستم: پوشيدن زنان است زينت طلا آلاتى كه عادت ايشان نباشد.
بيست و يكم: جدال است كه قسم خوردن باشد؛ يعنى «لا والله» و «بلى والله» ، خواه دروغ باشد يا راست، مگر از براى اثبات حق يا نفى باطل.
بيست و دوم: ارتماس يعنى سر به آب فرو بردن.
بيست و سوم: بينى را از بوى بد گرفتن.
بيست و چهارم: غسل دادن مُحرِمْ هرگاه فوت شود به كافور و حنوط كردن به كافور.
و مخفى نماناد كه هرگاه مُحرم آن امور مذكورۀ جماع را به عمل آورد، پيش از وقوف به مشعر، بايد يك شتر از براى كفاره نحر كند و مع ذلك حج او فاسد است و بايد در سال آينده حج را قضا كند؛ خواه جماع را از روى عمد و علم كرده باشد يا از راه فراموشى و ندانستن مسأله كرده باشد و هرگاه بعد از وقوف به مشعر به عمل بياورد، حج او صحيح است و در سال آينده احتياج به قضا نيست، اما شتر را به جهت كفاره بكشد.
و هرگاه غير از جماع از امور مذكوره را چيزى به عمل آورد، هر گاه بر سبيل فراموشى يا جهل مسأله باشد، هيچ چيزى بر او نيست؛ يعنى حج او صحيح است و كفاره بر او لازم نيست و هرگاه بر سبيل عمد و علم باشد و ضرورتى نباشد، حج او صحيح است و فعل حرام كرده است و كفاره هم بايد بدهد و اگر از راه ضرورت باشد؛ مثل آن كه طاقت نداشته كه سر او برهنه باشد و اگر بر سر كلاه نگيرد، او را مَرَضى مثل صُداع 1و مانند آن عارض شود در اين صورت هرگاه بر سر گيرد فعل حرام نكرده خواهد بود، اما بايد كفاره بدهد و كفّارۀ امور مذكوره مختلف است و اكثر آنچه از مُحرِم بيشتر صادر شود، مثل پوشيدن يك رخت دوخته و كلاه و عمامه بر سرگذاشتن و زير سايه بودن در وقت راه رفتن و استعمال بوى خوش، كفارۀ آن يك