16و بايد گوش را نيز نپوشاند.
هفتم: پوشانيدن روست از براى زنان و جايز است كه جامه را به سر بيندازد؛ به نحوى كه به رو نچسبد، همچنان كه متعارف است كه در پيش سر، چيزى از چوب يا ليف خرما يا مقوّا نصب مىكند و بر روى آن جامه ميآويزند كه به رو نمىچسبد.
هشتم: استعمال بوى خوش است، از خوردن و پوشيدن، مانند مشك و عنبر و عود و سَنْدَل 1و امثال آنها و خوردن ادويۀ طعام؛ مانند هِل و زيره و امثال آن مانعى ندارد و احوط اجتناب است از زعفران، و آنچه از بوى خوش كه در بازار مكه و مابين صفا و مروه بىاختيار به مشام مىرسد مانعى ندارد و همچنين است بوى مشك و عنبرى كه به خانۀ كعبه مىمالند.
نهم: روغن بر بدن ماليدن است خواه خوش بوى باشد يا نباشد و خوردن روغنِ خوش بو در طعام مانعى ندارد.
دهم: انگشتر در دست كردن به قصد زينت.
يازدهم: در آينه نگاه كردن به قصد زينت.
دوازدهم: حنا بستن از براى زينت.
سيزدهم: سرمه و دارويى كه در او بوى خوش باشد در چشم كشيدن.
چهاردهم: موى سر و بدن جدا كردن و احتياط آن است كه در وقت وضو تخليل 2ريش نكند كه مبادا امرى از آن جدا شود.
پانزدهم: كشتن شپش و كيك 3و امثال آن از جانوران كه در بدن انسان ميباشد و انداختن آنها از بدن نيز جايز نيست و احوط آن است كه آنها را از موضعى از بدن به موضعى ديگر نقل [منتقل] نكند و انداختن كنه 4از بدن مانعى ندارد.
شانزدهم: ناخن چيدن است.
هفدهم: خون از بدن بيرون آوردن است و اگر چه به مسواك و خارانيدن بدن باشد.
هيجدهم: پوشيدن سلاح بدون ضرورت.
نوزدهم: در زير سايۀ چيزى بودن است در وقت راه رفتن از براى مردان، به نحوى كه آن چيز در بالاى سر ايشان باشد، نه در پهلوى ايشان؛ مثل ديوار، پس جايز نيست نشستن در كجاوهاى 5