19اسرار و رازها را به او بگويد و خداوند - جلّ و علا - در شب اِسرا و معراج، بخشى از اسرار ملكوت را به او نشان داد و در ادعيه و زيارات، به حضرت نوح و حضرت موسى8 و به حضرت محمد (ص) «نجى الله» اطلاق شده است. در زيارت ابراهيم فرزند پيامبر خطاب به پيامبر مىخوانيم: «السَّلامُ عَلَى نَجِى اللَّه» 1و در زيارت وارث مىخوانيم:
«السَّلاَمُ عَلَيكَ يا وَارِثَ نُوحٍ نَجِى اللَّه. . .» 2و در برخى ادعيه نيز خدا را نجى موسى و نجى نوح مىخوانيم. مگر نه اين است كه نجى به معناى همراز است و اگر آنان توفيق آن را يافتهاند كه با خدا گفتگو كنند و راز بگويند و خداوند نيز در حق آنان تفضّل فرمود و به آنان رازها گفت. لذا در برخى ادعيه آمده است - «يا نَجِى مُوسَى» 3اى همراز موسى. . . 4
* «وَ أَمِينِكَ»
از جمله فضايل انسان «امانت دارى» است و آن از صفات حسنه و نيكى است كه بعد از فضايل و حسنات فراوان حاصل مىشود؛ زيرا اعتمادى كه منشأ حصول خصلت امانتدارى است، به اين سادگى و سهل حاصل نمىشود و بايد صفاتى چند با هم فراهم آيند، آنگاه صفت امين از آن برآيد؛ مثلاً راستگويى، كرم، گذشت و. . . موجب اعتماد به شخص نمىشود؛ زيرا امانت، اعتماد مىخواهد و تا از هر جهت جلب اعتماد نشود «امين» بودن اثبات نمىشود و پيامبر خدا به امانت دارى و «امين» بودن معروف و موصوف بوده است.
به هر حال، او نزد مردم مكه اين فضيلتِ ستودنى را داشت كه موجب جلب اعتماد آن مردم سرگشته در وادى حيرت جاهليت شده بود، تا آنجا كه او را «محمد امين» مىخواندند.
البته بحث امانتدارى حضرت رسول، امرى فراتر از امانت دارى براى مردم است، اگر چه آن را هم در حد كمال و تمام دارا بود، اما «امانت دارى» او از وحى الهى بوده است.
از اين مقام رفيع، در ادعيه و زيارات با تعابير گوناگون ياد شده است:
1- أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رِسَالَتِهِ 5
2- أَمِينِ اللَّهِ عَلَى وَحْيه 6
3- أَمِينُ اللَّهِ فِى خَلْقِهِ 7
4- كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِى أَرْضِه 8