11امام رضا (ع) فرمودند: چون سرآغاز ايمان، شهادت به توحيد و اقرار به يگانگى خدا است و به دنبال آن اقرار به رسالت آمده و فرمانبردارى و شناخت اين دو، مقرون به يكديگر است و در واقع، اصل ايمان عبارت است از شهادتين؛ چنانكه در ديگر حقوق دو شاهد لازم است، پس هرگاه بندهاى به يگانگى خدا اقرار كند و رسالت رسولش را پذيرفته باشد، به تمام ايمان، اقرار كرده است؛ زيرا اصل ايمان، همانا اقرار به خدا و رسول او است. 1
* «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ. . .»
بعد از شهادت به يگانگى خدا و عبوديت و رسالت محمد (ص) التفات به خطاب است كه «زائر» از حالت خبردادن متوجه خطاب به رسول مىشود و رو به آن حضرت كرده، مىگويد: «شهادت مىدهم كه تو فرستادۀ خدايى» . گويا بعد از گفتن شهادتين، حضور رسول را احساس مىكند و با او به صورت خطاب به گفتگو مىپردازد. مگر نه اين است كه باور داريم او كلام ما را مىشنود و پاسخ ما را مىدهد؟ «
تَسْمَعُ كَلاَمِى وَ تَرُدُّ سَلاَمِى» و خود فرموده است:
«مَنْ سَلَّمَ عَلَى مَنْ شَرْقِ الْبِلاَدِ وَغَرْبِهَا أَلا مَنْ سَلَّمَ عَلَى فِى دَارِى فَإِنِّى أَرُدُّ عَلَيهِ السَّلاَم بِنَفْسِى. . .» ؛ 2«كسى كه در خانۀ خودم بر من سلام كند، خودم پاسخش را خواهم داد.» پس آن حضرت سلام و كلام ما را مىشنود و شهادت بر شهادت ما مىدهد.
زائرِ قبر پيامبر (ص) در واقع زائر خود آن حضرت است و خطاب به او مدح و ثنا مىگويد و با قصد و نيت، اوصاف، خوبيها و زيبايىهاى حضرتش را بر زبان جارى مىكند و نخستين مدحى كه در جوار قبر رسول، رو به قبله، به زبان جارى مىكند اين است كه: «گواهى مىدهم كه تو پيامبر خدايى؛ زيرا هيچ مقام و منزلتى به گرانقدرى رسالت و پيام رسانى از جانب خدا نيست، كه از ميان جملۀ خلق، او را برگزيد و او را مخصوص داشت كه واسطۀ در فيض و رساندن پيام حق به خلق باشد. با صدق نيت خطاب مىكنيم كه: گواهى مىدهم تو چنين رتبه و مقامى دارى و فرستادۀ خدايى.
* «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ. . .»
در خطاب فوق، اقرار و اعتراف دارد كسى كه در قبر شريف خفته و اين گنبد و بارگاه از آن اوست، «محمد بن عبدالله» است و اين گواهى به حسب و نسب پيامبر است و شهادت