71پيامبر (ص) زيد را كنار كعبه آورد و فرمود: مردم! شاهد باشيد كه زيد پسر من است. از او ارث مىبرم و او نيز از من ارث خواهد برد. . . در آن روز اگر كسى چنين كارى مىكرد، او را پسر خوانده او به حساب مىآوردند.
پيامبر (ص) در مدينه، زينب بنت جحش را به همسرى وى درآورد، درحالىكه زينب از اين وصلت ناراضى بود.
طلاق زينب توسط زيد
البته نتيجۀ زندگى مشترك زيد و زينب بنت جحش، ولادت پسرى بود به نام اسامه كه او هم محبوب پيامبر بود.
اختلافات بين زينب و زيد بالا گرفت و به جايى رسيد كه آن دو اراده كردند از هم جدا شوند.
(وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفى فى نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْديهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَى لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ حَرَجٌ فى أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً) (احزاب: 37)
«(به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خواندهات «زيد»] مىگفتى: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مىكردى) و در دل چيزى را پنهان مىداشتى كه خداوند آن را آشكار مىكند و از مردم مىترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد) ، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههايشان - هنگامى كه طلاق گيرند - نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود)»
در هر حال، زيد قادر بر نگهدارى اين زن نبود.
« فَفَارَقَهَا زَيد وَ اعتَزَلهَاَ» ؛ 1«زيد از او جدا گرديده، مفاوقت نمود . »