60يا مانند الاجابه لايرادها استدركته عايشة على الصحابه، الزركشى، دمشق، مطبعة الهاشميه، 1939م. كه نود حديث را از عايشه آورده كه بر سى تن از صحابه ايرادات بزرگى را وارد كرده و آنها را توبيخ نموده است.
در هرحال، نوع زندگى عايشه و مدّت 10 سال را كه در حضور پيامبر (ص) بوده، نمىتوان انكار كرد و از نظر دور داشت كه بايستى روايات فراوانى را نقل نموده باشد و چنين هم هست.
تنزيه عايشه در قرآن در جريان افك
از داستانهايى كه در آيات 11 تا 16 سورۀ نور آمده، داستان پر ماجراى افك است (يعنى تهمت ناروا به عايشه امّ المؤمنين) كه از سوى منافقان اين تهمت زده شد كه در نتيجه، قرآن مجيد، عايشه، همسر پيامبر گرامى اسلام را پاك و منزّه شمرده، اصل ماجرا از ديدگاه اهلسنت و شيعه چنين است.
*از ديدگاه اهلسنت:
عايشه گويد: هرگاه پيامبر (ص) مىخواست عازم سفرى شود، در ميان همسران خود قرعه مىانداخت پس به نام هركس كه مىافتاد او را با خود مىبرد. در جنگ بنى المصطلق كه در سال پنجم هجرت رخ داد، قرعه به نام من افتاد، من با پيامبر همراه شدم. چون آيۀ حجاب نازل شده بود، در هودجى پوشيده بودم، جنگ به پايان رسيد و ما بازگشتيم، من در بازگشت در هودجى بودم و صفوان شترم را مىراند و اين موجب شد تا عبدالله بن ابى سلول ما را به تهمتى بزرگ متهم كند. وارد مدينه كه شديم، مردم پيرامون آن تهمت سخن مىگفتند، يك ماه در بستر بيمارى افتادم، پيامبر در اين يك ماه به من بىاعتنا بود، اين بىاعتنايى رنجم مىداد. گاه مىآمد و سلامى مىكرد و گاه مىگفت: «كَيْفَ تِيكُمْ» جريانت چگونه است؟ و بر مىگشت. اين سخن پيامبر مرا بيشتر نگران مىكرد. اما نمىدانستم چه نسبت زشتى به من دادهاند. شبى مادر مسطح را ديدم، گفت: هلاك باد مسطح! گفتم: چرا؟ آيا مردى را كه در جنگ بدر شركت كرده دشنام مىدهى؟ مادر مسطح گفت: آيا ساده و بىاهميت مىشمارى تهمتى را كه به تو زدهاند؟ گفتم چه تهمتى؟ ماجرا را گفت و گفت: اولين بار اين تهمت را مسطح براى من نقل كرده، با شنيدن اين خبر، مريضىام شدت يافت، به پيامبر (ص) عرض كردم: