29
فصل چهارم؛ استظلال در حالت اضطرار
اجماع فقهاى شيعه براى حاجيانىكه عذرى مانند بيمارى، پيرى، گرما و يا سرماى شديد، باران وطوفان و. . . داشته باشند، فتوا به جواز استظلال دادهاند.
استظلال در حالت اختيار حرمت تكليفى دارد، ولى آيا در حالت اضطرار نيز حرمت تكليفى دارد يا نه؟ بحثى است كه در اين مقاله ضرورتى به پرداختن به آن نمىبينيم.
ملاك اضطرار چيست؟ دركلمات فقها، ملاكهاى متفاوتى ديده مىشود. به عنوان مثال، شيخ طوسى و ابنادريس «ضرر عظيم» را ملاك مىدانند. شيخ صدوق به «ترس از باران» ، «اذيت و ناراحتى از خورشيد» و «دچار مشكل شدن» ، اشاره دارد. صاحب جواهر «حرجى بودن» را ملاك گرفته است. 1
همچنين آيت الله جوادى آملى مىفرمايد: «اضطرار» غير از «حرج» است و معيار، حرج است نه ضرورت. 2
در رواياتى كه به آن ها اشاره خواهيم كرد، ملاكهايى مانند: مريض، شيخاً كبيراً، من به علّة، صدع (سردرد) ، يؤذيه الشمس، لا يطيق حرّ الشمس، شَقَّ عَلَيه و لاَ يَستطيعُ أَن تُصِيبَهُ الشَّمس آمده است.
شيخ صدوق
: «وَ لاَ بَأْسَ أَنْ يُظَلِّلَ الْمُحْرِمُ عَلَى مَحْمِلِهِ إِذَا كَانَتْ بِهِ عِلَّةٌ، أَوْ خَافَ الْمَطَرَ وَ إِذَا أَصَابَهُ حَرُّ الشَّمْسِ وَ تَأَذَّى بِهِ» . 3
«اشكالى نيست كه محرم، اگر مشكل و بيمارى دارد و يا از باران مىترسد ويا از تابش خورشيد اذيت مىشود؛ در محملش استظلال كند.»