14و به قول فيلسوف عالى مقام، حكيم سبزوارى \:
تَوَكَّل أََن تَدَعَ الأَمرَ إلى
1
عالم وارسته و عارف بزرگ ملكى تبريزى (رحمه الله) مىنويسد:
«امور آنان (خانواده) و خود و تمام متعلقات و آنچه در سفر به همراه دارد، به صاحبِ خانهاى كه مىخواهد آن را زيارت كند، واگذار كرده و اميدوار باشد كه خداوند در راه زيارت و خود مقصد، بهخوبى امورى را كه به او سپرده سرپرستى ميكند؛ زيرا او بهترين جانشين، همراه و ديدار شونده است.»
خاطره جالب:
سيد مراقبان، سيد بن طاووس در خاطرهاى زيبا و شنيدنى ميگويد:
«در سال 627 هجرى قمرى راهى حج شدم و تمام آنچه را كه همراهم بود، به حفظ و پاسدارى مراحم الهى سپردم ولى تازيانهاى كه از چوب بادام تلخ همراهم بود و به كجاوه بسته بودم، هنگام سيرِ شبانه به زمين افتاد. وقتى روز روشن شد و فرود آمديم، ديدم كه تازيانه گم شده است. به دوست همراهم - كه مردى علو بود و على بن زكى \ نام داشت - گفتم: تازيانۀ من گم شده در جستجوى آن باش. وى از گفتۀ من تعجب كرد و گفت: تازيانهاى را كه ديشب در راهپيمايى سريع حاجيان افتاده جستجو كنم؟ گفتم: بله؛ زيرا من هر چه را كه همراهم بود به خداوند - جلّ جلاله - سپردهام و مسلماً از آنها نگهدارى مىكند. وى گفتۀ مرا نپذيرفت و آفتابهاى برداشت و رفت تا به دور از ديد حاجيان به دستشويى برود. ولى در حالى كه تازيانه در دستش بود آمد. گفتم: چگونه آن را پيدا كردى؟ گفت: ديدم كه روى كوزۀ مردى آويزان است. گفتم: اين تازيانه از آن فلانى است و ديشب در راهپيمايى شبانه افتاده است. گفت: بله ما آن را شب يافتيم و برداشتيم، بگير براى او ببر!» 2