66
«رَبِّ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَي قَلَّ لَكَ عِنْدَهَا شُكْرِي، وَ كَمْ مِنْ بَلِيةٍ ابْتَلَيتَنِي بِهَا قَلَّ لَكَ عِنْدَهَا صَبْرِي، فَيا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَتِهِ شُكْرِي فَلَمْ يحْرِمْنِي، وَ قَلَّ عِنْدَ بَلاَئِهِ صَبْرِي فَلَمْ يخْذُلْنِي، يا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِي لاَ ينْقَطِعُ أَبَداً وَ يا ذَا النَّعْمَاءِ الَّتِي لاَ تُحْصَى عَدَداً، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ادْفَعْ عَنِّي شَرَّهُ، فَإِنِّي أَدْرَأُ بِكَ فِي نَحْرِهِ، وَ أَسْتَعِيذُ بِكَ مِنْ شَرِّهِ» . 1
امام سجاد (عليه السلام) پس از بازگشت از شام به همراه اسرا، بر اساس سياستى حكيمانه و با توجه به شناخت عميقى كه از مردم داشت و نيز طبق فرمايش خود كه: «در همۀ مكه و مدينه، حتى بيست نفر كه ما را دوست داشته باشند، وجود ندارد!» موضعى كاملاً بى طرف اتخاذ كرد و از اتفاقات جارى در مدينه كناره گرفت.
آن حضرت نيك مىدانست كه قيام و نهضت حرّه، از مبناى صحيح اسلامى برخوردار نيست و قيام كنندگان نه به امامت آن حضرت باور عميق دارند و نه حتى از او نظرى خواستهاند؛ از سوى ديگر با قرار دادن شهر پيامبر (ص) به عنوان محلّ اصلى قيام، حرمت اين شهر در معرض هتك سپاه ستمگر شام قرار گرفت و از همۀ اينها گذشته، اهداف مشخصى براى مبارزه و تداوم آن، از سوى انقلابيون اعلان نشده بود.
كنارهگيرى حضرت موجب شد كه نامش از فهرست تهديد كنندگان دستگاه اموى حذف شود و از جسارت به آن حضرت و خانواده و پناهندگان به ايشان در واقعۀ حرّه خبرى نباشد. آن حضرت به همسر مروان بن حكم كه دختر عثمان بود و عبدالله بن عمر و چهار صد تن از مردم پناه داد و اين بزرگوارى، فقط ريشه در صفات متعالى و ملكوتى امام سجاد (عليه السلام) دارد و هيچ توجيهى جز اين برايش نمىتوان يافت؛ چرا كه خباثت مروان بن حكم بركسى پوشيده نيست و دوستى خاصى نيز ميان او و امام سجاد (عليه السلام) برقرار نبوده و نمىتوانست باشد؛ زيرا او همان كسى است كه در مقابل جدش شمشير كشيد و در جنگ جمل و صفين با امام على (عليه السلام) جنگيد و در مدينه در مجلس وليد پيشنهاد قتل حضرت سيد الشهدا (عليه السلام) را داد!
امام سجاد (عليه السلام) به خاطر داشتن چنين موقعيتى نزد مسلم بن عقبه، براى بسيارى از مردم