65نگذاشتند بهكار تو برسيم! اميرالمؤمنين! (يزيد) ، تو را بر ما سفارش و توصيه كرده است. پس از لختى درنگ، گفت:
شايد كسان و پيروان تو ترسيدهاند؟ ! على بن الحسين (عليهم السلام) فرمود: آرى!
مسلم دستور داد مركب را زين كردند و حضرت را سواره به خانهاش باز گرداندند.
مؤلف كتاب «كشف الغمه» نيز نوشته است: مسلم بن عقبه، امام على بن الحسين (عليهم السلام) را حرمت نهاد و استر خويش را براى او زين كرد و گفت تو را ترسانديم؟ ! على بن الحسين (عليهم السلام) از وى تشكر كرد و چون از خانۀ او بيرون رفت، مسلم گفت: اين مرد علاوه بر خويشاوندى كه با پيامبرخدا (ص) دارد، خيرى است كه در او شرى نيست. 1
ابن ابى الحديد مىنويسد: مسلم از مردم مدينه بيعت گرفت كه ايشان بردۀ يزيدند، جز على بن الحسين (عليهم السلام) كه او را حرمت گزارد و بر تخت خود نشاند. . . ! 2
شواهد تاريخى نشان مىدهد كه حضرت امام على بن الحسين (عليهم السلام) خود را از آغاز شورش كنار كشيد و با مردم همداستان نشد؛ زيرا كه از عاقبت كار آگاه بود.
به نوشتۀ مسعودى: مسلم از مردم مدينه بيعت گرفت كه بردۀ يزيد باشند و هر كس نپذيرفت كشته شد، جز على بن الحسين (عليهم السلام) و على بن عبدالله بن عباس. 3
مرحوم دكتر شهيدى دربارۀ چگونگى برخورد با امام (عليه السلام) مىنويسد: آنچه مسلّم است اينكه مسلم بن عقبه به دستور يزيد نه تنها امام (عليه السلام) را تكليفى دشوار نكرد بلكه او را حرمت نيز نهاد!
و حتى نوشتهاند كه در حادثۀ حرّه، امام على بن الحسين (عليهم السلام) چهار صد خانواده از عبد مناف را در كفالت خود گرفت و تا وقتى كه لشكر مسلم در مدينه بود، هزينۀ آنان را مىپرداخت. 4
دعاى امام على بن الحسين (عليهم السلام) هنگام ملاقات با مسلم بن عقبه:
مرحوم شيخ مفيد در مورد دعاى امام سجاد (عليه السلام) نوشته است: وقتى به آن حضرت خبر دادند مسرف (مسلم) بن عقبه به سوى مدينه حركت كرده است. امام (عليه السلام) اين دعا را خواندند: