54مىكند و شب را با كنيزان پست و آوازه خوان به صبح مىرساند و. . .
* - مردم مدينه پس از حادثۀ كربلا و شهادت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) موضعى بهتر از زمان امير مؤمنان على (عليه السلام) و ماجراى سقيفه نداشتند و حال و روزشان مناسبتر از زمان دادخواهى و غريبى حضرت زهرا (س) نبود و در تمام اين موارد موضع بىتفاوتى داشتند.
چيزى كه از تاريخ دوران پس از هجرت برداشت مىشود، اين است كه آنان داراى روحيۀ سلحشورى و غيرت دفاع از خاندان نبوت نبودند.
* - هنگامى كه امام حسين (عليه السلام) تصميم گرفت از مدينه خارج شده، به سوى مكه حركت كند، اين كار را به طورى مخفيانه و پنهانى انجام داد كه مردم از تصميمش آگاهى نيافتند!
* - طبق شواهد تاريخى، در حادثۀ كربلا، از اهالى مدينه افراد معدودى حضور داشتند؛ از قبيلۀ اوس، حتى يك نفر نيز نبود! و از قبيله خزرج تنها پنج تا هفت نفر ذكر كردهاند. 1
* - آنگاه كه اسراى آل الله با وضعى غمبار از كربلا به مدينه بازگشتند، جا داشت اهل مدينه در دفاع از خاندان پيامبر (ص) شورشى بر ضد يزيد راه بيندازند، در صورتى كه به شهادت تاريخ، واكنش آنها در برابر چنين حادثۀ عظيمى، بى احساسى بود و بى تفاوتى!
پس با توجه به اين موارد، نمىتوان علل فاجعۀ حرّه را در همان سه موردى كه پيشتر آمد، خلاصه كرد، بلكه به يقين، عوامل متعدد ديگرى نيز در آن نقش داشته است.
به نظر مىرسد در نزد اهالى مدينه، فاجعۀ حرّه يك جنگ تمام عيار نبود، بلكه حركتى بود كه ريشۀ دفاعى داشت. اهالى مدينه شايد باور نمىكردند كه امويان به جنايتى با اين وسعت دست بزنند و در يورش و حملۀ خود، به صغير و كبير، و زن ومرد، و پير و جوان، و حتى كودكان رحم نكنند!
فضيلت و جايگاه مدينه
* «عَنْ حَسَّانَ بْنِ مِهْرَانَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ (ع) يقُولُ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) مَكَّةُ حَرَمُ اللَّهِ وَ الْمَدِينَةُ حَرَمُ رَسُولِ اللَّه (ص) وَ الْكُوفَةُ حَرَمِي لاَ يرِيدُهَا جَبَّارٌ بِحَادِثَةٍ إِلاَّ قَصَمَهُ اللَّه» . 2