39
7. همسر عقيله بنىهاشم
از آنجا كه زينبكبرى (س) ، كرامتها، عظمتها، پاكىها و فضيلتها را از مادرى چون زهراى اطهر (س) به ارث برده بود، هركسى شايستگى همسرى او را نداشت و تنها عبدالله بن جعفركه خصالى برجسته داشت و درايت، عقل، معرفت، شعور، ايمان و عشق به خاندان نبوت و همچنين جود و سخاوت وكرمش زبانزد خاص و عام بود، مىتوانست همكفو و همشأن بانوى كرامت و فضيلت باشد.
عبدالله از جمله خواستگارانى بود كه به خانة على (عليه السلام) آمد و شد داشت و آرزويش بود كه با زينب كبرى دختر عموى خويش ازدواج نمايد، اما شرم و حيا مانع بود كه خواستهاش را با عمويش در ميان بگذارد، تا اينكه روزى قاصد خويش را نزد عموى گرامىاش فرستاد؛ «قاصد عبدالله به خانة على (عليه السلام) رفت و خواستة وى را به مولا اينگونه گفت: على جان! شما خوب مىدانيد كه پيامبر (ص) چه اندازه به عبدالله علاقمند بود و حتى روزى فرمود:
«بَنَاتُنَا لِبَنِينَا وَ بَنُونَا لِبَنَاتِنَا» ؛ «دختران ما، متعلق به پسران و پسران ما متعلق به دختران ما هستند.» لذا پيشنهاد مىكنم و شايسته خواهد بود كه دختر گرامى خود، زينب را به ازدواج عبدالله فرزند برادرت در آورى و مهريه را هم مانند مهريه مادرش فاطمه (س) قرار دهى. حضرت خواستگارى را پذيرفته و دختر والاگهرش را درحالى كه سن مباركش، ده سال كمتر از عبدالله بود، به عقد و ازدواج وى در آورد.» 1
8. شجاعت عبدالله جعفر
عبدالله بن جعفر، شخصيتى بلند همت، داراى روحيهاى قوى و اوصاف اخلاقى نيكو بود و در حمايت از حريم ديانت و ولايت علوى همتى والا و شجاعانه داشت.
ابن ابىالحديد نقل مىكند: «روزى معاويه و عمرو عاص با هم نشسته بودند كه دربان گفت: عبدالله پسر جعفر طيار اجازة ورود مىخواهد. عمرو عاص گفت: در حضور او به على ناسزا مىگويم و او را مىرنجانم!
معاويه گفت: چنين نكن مىترسم نتوانى از عهدهاش برآيى و سبب شرمسارىات شود و فضايلى را بگويد كه دوست نداريم بشنويم.
عبدالله وارد شد، معاويه به ظاهر، اظهار خوشوقتى كرد و او را نزد خود فرا خواند و در