19خورشيد، گرما، سرما وغيره باشد وچه نباشد؟ يا مطلوب واقعى تابيدن نور وگرماى خورشيد وريختن باران به سر است و فرموده است ازسايبان استفاده نكن تاآن مطلوب واقعىتحقّق يابد؟
ظاهراً مطلوب واقعى شارع استفاده نكردن از سايبان و قبّۀ سقفدار و غير آن است؛ چه خورشيد و گرما و سرما باشد چه نباشد. دليل اين ادعا عموم نهى از استظلال است؛ به اين بيان كه روايات در صدد بيان نهى استفاده از قبه و سايبان است. در واقع زبان روايات اين است كه: استظلال نكن و مواظب باش كه خورشيد، گرما، سرما، باران، مريضى - و در زمان ما سرعت زياد - موجب ترك حكم نشود و با توجه به اينكه همۀ روايات اين باب سؤال و جواب است، در واقع ارتكاز و پيش فهم كسانى كه سؤال مىكنند، حرمت استظلال بهطور عموم است و مىخواهند با سؤال بفهمند كه اين حكم كلى، استثنا هم دارد يا نه؟ و در پى اين هستند كه بدانند براى برخى افراد راه گريز وجود دارد؟ مثلا مىپرسند: اگر گرماى سخت يا سرماى شديد يا مريضى و غيره وجود داشت، مىشود اين حكم برداشته شود؟ و پاسخ امام اين است كه مواظب باش اين عوامل باعث ترك آن حكم عام نشود و گرچه براى برخى افراد در بعضى حالات ترك حكم اشكال ندارد ولى بايد در هر صورت كفاره بپردازند.
دلايل كسانى كه استظلال در شب را جايز شمردهاند
برخى از فقها بر صدق نكردنِ استظلال در شب، بحثهاى استدلالى آوردهاند 1و گروهى تنها به بيان فتواى خود اكتفا كردهاند. در اينجا استدلالهاى ايشان را به طور مختصر مىآوريم:
1) استظلال در شب، از گذشتههاى دور، حتى از زمان صدور روايات، از مسائل مبتلا به بوده است. پس اگر حكم تظليل شامل شب هم بود، بايد در روايات اشارهاى به آن مىشد، در حالى كه به نظر مىرسد در روايات و كلمات فقها اشارهاى نشده وعموم هم نداريم كه به آن تكيه كنيم.
2) رواياتىكه سوار شدن بر قبّه وكنيسه و. . . را حرام مىداند، از آنرو استكه ساختن وقراردادن اينگونه وسايلِ سقفدار براى حركت در روز است وآن را بهخاطر حفظ از خورشيد ساختهاند وگرنه سير در شب؛ بهخصوص در مناطق گرم، اقتضا داردكه بدون سقف باشد؛ در واقع وجود سايبان نوعى رفاه وآسودگى براى دفع گرما و سرما و اذيت خورشيد و باران و غيره است. پس متعارف بين مردم هميناست وهميشه نهى بهمتعارف تعلّق مىگيرد. بنابراين، در اينجا سه قسمرا مىتوان تصوير كرد: