28نگهبان: پدرش.
درويش گفت: خانهاى كه اين همه افراد در آن آمد و شد داشتهاند، مسافرخانه است، نه خانه. عرفا، عالَم را مسافرخانهاى مىدانند كه نبايد در آن مقيم شد، بلكه بايد از آن سفر كرد و به سوى خانۀ باقى - كه آخرت است - شتافت.
من غلام آن كه او در هر رباط
وسيله قرار دادن دنيا به اين معنى است كه هميشه در آن به سفر پرداخته و نتايج سفر را وسيلۀ عبرت و درس آموزى و مقدمۀ آخرت دانسته و از هر حادثۀ دنيايى عبرتى براى آخرت بگيريم. بدين جهت قرآن كريم در تمام آياتى كه مردم را به سير و سفر تشويق مىكند، سير و سفر را مقدمۀ عبرت معرفى كرده، مىفرمايد: از سرگذشت اقوام گذشته عبرت بگيريد:
( أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ) .4
«آيا در زمين سير نمىكنند تا ببينند پايان كار افرادى كه قبل از آنها بودهاند، به كجا انجاميد؟»
( قُلْ سِيرُوا فِي الأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِين ) .5
«بگو در زمين سير كنيد، آنگاه ببينيد كه سرانجام تكذيب كنندگان چه شد؟»
( قُلْ سِيرُوا فِي الأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ) . 6
«بگو در زمين سفر كنيد، آنگاه بنگريد كه پايان مجرمين به كجا انجاميد.»
در قرآنكريم هرجا سخن از مسافرت و سير در روى زمين به ميان آمده، بلا فاصله نتيجۀ آن را عبرت آموزى از روزگار ديگران قرار داده است؛ زيرا روزگار، معلمى است كه نتايج اعمال ديگران را بهطور شفاف در اختيار انسان قرار مىدهد تا شيوۀ زندگى صحيح را به او بياموزد.
هركه از گذشت روزگار درس نگيرد، از هيچ كس درس نخواهد گرفت.
هركه ناموخت از گذشت روزگار
هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار
با توجه به اين امور است كه در دعاهاى سفر، مضامين عالى و عرفانى نهفته است تا افراد هنگام سفر با خواندن دعاى سفر، متوجه فلسفه و حكمت آن شده و از نكات آموزندۀ آن غافل نشوند. انسان وقتى سوار بر وسايل نقليه مىشود، نخستين نكتهاى كه به ياد مىآورد اين است:
خداوند امكان استفاده از آنها را در اختيار انسان قرار داد تا از بركات آن بهرهمند شود. از اين رو بايد شكر الهى را به جا آورده، بگويد:
( سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ، وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ ) .7