19آن مظهر فضايل بىشمار نقل شده است. فيض به اين روايت تبرك جسته و آن را در پايان بحث، به عنوان «خِتامهُ مِسك» نقل كرده است.
آيا بر توصيههاى دل نشين و رهنمودهاى شيرين و آهنگين آن راز دان عبادات و آن نقاد سره وناسرۀ طاعت، حاجى بايد دل را از هر مشاغل وحجابى پاك سازد و امورش را به آفريدگار واگذارد و در جميع حركات و سكناتش بر او توكل كند و در برابر قضا و قدر او سرتسليم فرود آورد و دنيا و اهل دنيا و آسايش را رها كند و حقوق بندگان را از گردن خود بردارد و برزاد و راحله و اصحاب و نيرو و جوانى و مال، اعتماد نكند؛ چرا كه اينها ممكن است وبال و دشمن سرنوشت و مآل انسان شوند؛ زيرا هر كس در پى تحصيل خشنودى خدا باشد و به غير او اعتماد كند، آن غير، دشمنش خواهد شد، تا بداند كه هيچ كس داراى حيلت و قوّتى نيست، مگر به عصمت و توفيق او.
حاجى بايد به گونهاى خود را آماده كند كه گويى اميد بازگشت ندارد. او بايد به حسن صحبت و گشاده رويى در رفاقت، خود را بيارايد و اوقات فرايض را اهميت دهد و سنتهاى نبوى را پاس دارد و ادب و تحمل و صبر و شكر و مهربانى و سخاوت و ايثار را مدّ نظر قرار دهد.
حاجى بايد به آب خالصِ توبه، گناهانش را شستوشو دهد و جامۀ صدق و صفا و خضوع و خشوع برخود پوشد و از هر چه مانع ذكر خدا و حاجب طاعت اوست، مُحِرم گردد و تلبيهاش به معناى اجابتى از روى صدق و صفا و خلوص و پاكى در دعا و نيايش باشد و به دستگيرۀ محكم چنگ اندازد و با قلب خود، همراه فرشتگان برگرد عرش طواف كند، همانگونه كه با بدنش به همراه مردم برگرد كعبه مىچرخد.
حاجى بايد به هنگام هروله از هواى نفس بگريزد و از حول وقوۀ خويش بيزارى جويد و چون به منا مىرود، از غفلت و لغزش بيرون رود و چيزى كه برايش حلال و سزاوار نيست، تمنّى نكند و در عرفات به خطاهايش اعتراف نمايد و با خداى يگانه تجديد عهد كند و به او تقرّب جويد و در مزدلفه تقوا را بخواهد و چون بر كوه بالا مىرود با روح خويش تا مَلأِ اعلا عروج كند و هنگام قربانى گلوى هواى نفس و طمع را ببرد، با رمى جمرات خود را از شهوت و پستى و زشتى بپيرايد و با تراشيدنِ سر، عيوب ظاهر و باطن را از نهاد خود بتراشد و هنگام ورود به حرم، خود را در امان و محافظت معبود قرار دهد و از پيروى هواى نفس و دنبالهروى خواستهها، خود را دور سازد و هنگام دور زدن پيرامون كعبه، تعظيم صاحب خانه و عرفان جلال و سلطانش را در وجود خويش تحقّق بخشد و استلام حجر را با خشنودى به قسمت ازلى و خضوع در برابر عزت بىمانند خدايى انجام دهد و در طواف وداع، با ما سواى حق وداع كند، وروان و عمق جان را براى لقاى روز قيامت، به هنگام وقوف بر صفا، صفا بخشد و در مروه خود را در مرآى و منظر حق بداند و از اوصاف پاك برخوردار گردد و خود را متعهّد بداند كه تا قيام قيامت برعهد خويش وفادار بماند.
حاجى بايد بداند كه خداى متعال، از ميان همۀ عبادات و طاعات، حج را براى خود خواسته و تأكيد كرده است كه بر هر مستطيعى واجب است كه يك حج براى او به جاى آورد.72 و پيامبر اعظم نيز سنتهايى را كه در مناسك افزوده، همه و همه براى توجه به مرگ و قبر و بعث و