16ابان بن تغلب مىگويد: با امام به حق ناطق، جعفر بن محمد صادق (عليهما السلام) هم سفر بودم. همين كه به حرم رسيديم، پاها را برهنه كرد و داخل حرم شد. من نيز چنين كردم. فرمود: هر كه از روى تواضع چنين كند خداى متعال صد هزار گناهش را محو و صد هزار حسنه برايش ثبت مىكند و صد هزار حاجتش را برمىآورد.57
و باقر علوم اوّلين و آخرين و پنجمين گوهر امامت و ولايت اسلام و مسلمين فرمود: «هركس با آرامش و وقار داخل مكه شود، گناهانش آمرزيده مىشود.»58
7. ديدار بيت
هنگامىكه چشم حيرت زدۀ حاجى به كعبه مىافتد و آتش شوق وصال در دلش شعله ور مىشود، بايد چنان باشد كه گويى به جاى خانه، صاحب خانه را و به جاى سفره، ميزبان را تماشا مىكند. او بايد در آن حالت، بر اوج تعظيم نشيند و اميدوار باشد كه به ديدار معشوق نايل مىگردد. او بايد خداى را سپاس گويد كه او را به ميهمانى پذيرفته و بر خوان احسانش نشانده و در صف زائرانش جاى داده است.
او بايد به ياد آورد همانگونه كه حاجيان به سوى كعبه شتابانند، در قيامت نيز بهشتيان به سوى بهشت، خراماناند و همان طور كه در قيامت، دست رد برسينۀ برخى مىزنند و آنها را از بهشت مىرانند، در اينجا نيز برخى رفوزه و مردودند.
در حالت ديدار كعبه نبايد از احوال آخرت و تبعات و عقبات آن غافل بود.59
كسى كه وارد حرم مىشود، بايد غسل كند و با آرامش حركت كند و چون وارد مكه مىشود و چشمش به بيت مىافتد، خداى را حمد كند.60
8. طواف و استلام و سعى
طواف، در حكم نماز است. در حال طواف بايد قلب انسان مالامال از شوق و محبت و خلوص و صفاى نيت باشد و بداند كه اين طواف، همانند طواف فرشتگان برگرد عرش است. مقصود از طواف، طواف بدن برگرد در و ديوار كعبه نيست، بلكه مقصود، طواف دل، پيرامون ياد معشوق است كه به نام او آغاز و به ياد او ختم مىكند.
كعبه يك سنگ نشان است كه حاجى را از طواف ظاهر به سوى طواف دل مىبرد و او را به سير و سياحت در عالم ملكوت وا مىدارد. طواف، گذرگاهى است كه انسان را از عالم شهادت به عالم غيب مىبرد و انسان را همنشين فرشتگان مىكند تا به تماشاى بيت معمور نشيند.
مقصود از استلام حجرالاسود، بيعت با خدا و التزام به طاعت و بندگى است و كسى كه استلام مىكند، بايد عزم خود را بر اطاعت جزم كند و بيعت خود را هرگز نشكند؛ چرا كه به فرمايش پيامبرگرامى و رسول مكرّم: حجرالاسود، دست راست خدا در روى زمين است كه با آن، با بندگان خود مصافحه مىكند؛ همانگونه كه شخص با برادر خود مصافحه مىكند.61
آويختن به جامۀ كعبه و چسبيدن به مُلتَزَم62، براى طلب قرب و تبرك و پناه جستن از آتشِ دوزخ است.