78بدينسان مىيابيم كه لياقت و تقوا در رأس همۀ خصوصيات و صفات اخلاقى است و نظام فرهنگ و دست اندركاران امور تبليغات بايد به اين مهم توجه داشته باشند و به گونهاى اين مسألۀ حساس را تنظيم كنند كه افراد با صلاحيت و داراى شرايط علمى و عملى لازم به تبليغات جذب شوند وافراد فاقد صلاحيت و شايستگى لازم كنار زده شوند.
در گذشته بزرگان حوزه به هركس اجازۀ تبليغ و منبر رفتن را نمىدادند و تا شايستگى افراد را احراز نمىكردند به تبليغ نمىفرستادند. يكى از بزرگان دربارۀ روش مرحوم شيخ عبدالكريم حائرى بنيانگذار حوزۀ علميۀ قم مىگويد:
«. . . مرحوم حاج شيخ، مردى بسيار روشن و فكور بود و در امور، بسيار خوب مى انديشيد مثلا در همين مسألۀ تبليغ و منبر رفتن، درست است كه از اصل مسأله حمايت مىكردند اما راضى نبودند هركس با هر قدر معلومات و هرگونه شرايط منبر برود. ايشان تا به افراد از هر لحاظ اطمينان پيدا نمى كرد، اجازۀ منبر رفتن و تبليغ را نمى داد. به اين جهت افراد را امتحان مىكرد و. . .»23
خوب است همين روش در حوزههاى زمان ما نيز زنده شود و لياقت و شايستگى افراد ارزيابى گردد، آنگاه اعزام آنان به تناسب شرايط صورت بگيرد.
البته در بعضى از نهادهاى تبليغى اين روش در سطح محدودى وجود دارد كه كافى و فراگير نيست؛ براى نمونه، در جذب روحانيون كاروانها، ارزشيابى وجود دارد، اما به نظر مىرسد در روش ارزشيابى بايد تغييرات اساسى انجام پذيرد.
اخلاص: اخلاص از اركان اخلاقى مبلّغ دينى است. اعتماد و اتكاى به خدا و نفى روحيۀ دنياطلبى و. . . بايد رأس هرم زندگى طالب علم و مبلّغ باشد. روحانى و مبلّغى كه به انگيزۀ حيات جان وصفاى روان به حوزه اقبال كرده است، نبايد گرفتار «كسب نان» گردد و در پى «نام و نشان» باشد. اگر مبلّغ و هادى بازرگانى است كه علم مىفروشد و دنيا مىخرد، مدرسه را با بازار اشتباه گرفته است و تا دير نشده بايد دنبال كسب حلال برود كه خَسِرَ الدُّنْيا وَ الآخِرَۀ نشود.
تبليغ از دقت و ظرافت ويژهاى برخورداراست. مبلّغ، راهنما و جلودار است. اگر مردم ديدند اين «راهبر» خود «ره بند» شده و به جاى رهگشايى «رهزن» گرديده است، چه فكر خواهند كرد؟ حيف است مناديان حقيقت و داعيان الى الله، براى رسيدن به دنيا گردن به تيغ طمع بسپارند و براى دست يافتن به «دانه» در «دام» افتند.
چقدركوتهبين و دون همّت است آن روحانى و مبلّغ كه براى دست يابى به نان و نام، دچار ذلّت و ننگ شود و به فرمودۀ على (ع) : «اوكه به بهشت مىارزد، خود را با دنيا مبادله و معامله كند.»24
از اين رو، لازم است مبلّغان سرمايۀ اصلى و محرّك اساسى خود را با توجه و توكّل به خدا قرار دهند واين متاع گرانبها و ارجمند را ارزان نفروشند. امام جواد7 در اين زمينه مىفرمايد:
«الثِّقَۀُ بِاللهِ تَعَالَى ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَال» .25
«اتكاى به خداوند، قيمت هر متاع نفيس و نردبان براى رسيدن به هر مقام بلنداست.»
سعى كنندكه تبليغ وسيله امرار معاش نگردد و به روش و سيرۀ نوح (ع) اقتدا كنندكه:
«وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمينَ» .26
«من هيچ مزدى در برابر اين دعوت از شما نمى خواهم اجر من تنها بر پروردگار عالميان است.»
تجربه نشان داده است كه اگر مبلّغان در تبليغ خدانگر باشند و شعار: «مزد نطلبى» را كه حرف اول و آخر پيامبران الهى است، سرلوحۀ كار خويش قرار دهند، خداوند نيز آنان را بىمزد نخواهد گذاشت و دنيا و آخرتشان را تأمين خواهد كرد. امام صادق (ع) مى فرمايند:
«مَنْ أَرَادَ الْحَدِيثَ لِمَنْفَعَۀِ الدُّنْيَا، لَمْ يَكُنْ لَهُ فِى الآخِرَۀِ نَصِيبٌ وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ خَيْرَ الآخِرَۀِ أَعْطَاهُ اللهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الآخِرَۀِ» .27
«كسى كه حديث ما را براى سود دنيا بخواهد، در آخرت بهرهاى ندارد و هر كه آن را براى خير آخرت بجويد، خداوند خير دنيا و آخرت به او عطا فرمايد.»
كسىكه به منبر و تبليغ به عنوان منبع درآمد بنگرد، در روايات به عنوان «الْمُسْتَأْكِلُ بِعِلْمِه» مورد نكوهش شديد قرار گرفته و ائمه: از اين افراد اظهار برائت و بيزارى جستهاند.