45برافروختهتر شدن آتش كينۀ مشركان قريش نسبت به اسلام و پيامبر گرديد و يهود مدينه نيز به اين آتش دامن مىزدند، 1درحاليكه قرآن، بعد از آن همه جنايتها و خيانتها، راه آشتى، صلح و گذشت را براى مكّيان باز مىگذارد:
(قُلْ لِلَّذينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الأَوَّلينَ)
. 2
به كسانى كه كافر شدند بگو: اگر باز ايستند، آنان را آنچه گذشته بخشوده و آمرزيده مىشود و اگر [به روش خود و جنگ و فتنه انگيزى] بازگردند پس همان روش و نهاد است كه بر پيشينيان گذشت.
(وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ) . 3
و اگر به صلح و آشتى گراييدند، تو نيز به آن بگراى و بر خدا توكل كن، كه اوست شنوا و دانا.
ولى روحيۀ استكبارى قريش به آنها اجازه نمىداد كه به اين زودى و سادگى راه آشتى را بپذيرند. نفرات سپاه مكى در جنگهاى بدر، اُحُد و خندق بهترتيب حدود يك هزار، سه هزار و ده هزار 4نفر بوده است. خندق آخرين كوشش مكّه و اعراب براى نابودى اسلام بود. نافرجام ماندن اين عمليات بزرگ، كمر همت آنان را شكست و راه را براى صلح حديبيه آماده ساخت.
*هشتمين شاهد ]قرآنى [:
(وَ ما لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (34) وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ) . (35)
«چرا خداوند آنها را مجازات نكند، با اينكه از (عبادت موحّدان در كنار) مسجد الحرام جلوگيرى مى كنند آنهم در حالى كه سرپرست آن نيستند؟ ! سرپرست آن، تنها پرهيزگاراناند ولى بيشتر آنها نمىدانند. (34) (آنها كه مدّعياند ما هم نماز داريم) نمازشان نزد خانۀ (خدا) ، چيزى جز «سوت كشيدن» «كف زدن» نبود. پس بچشيد عذاب (الهى) را بهخاطر كفرتان!» (35)
مفسران در تفسير آيۀ34 و بهخصوص در مصداق «صدّ» كه در آن آمده، نيز دچار اختلاف آرا شدهاند. قرار گرفتن آن آيه كنارِ آيات پيشين 5نيز مشكل آنها را مضاعف نموده و ايشان را وادار به