16
، عَارِفًا بِمَوَاقِيتِهِ وَأَيَّامِهِ» .
گواه ديگر بر تعدّد مسؤوليتِ اين دو نوع ولايت آن است كه: زمان ولايتِ نوع اول را از «آغاز حركت به سوى مكه تا بازگشت حجاج به وطن» مىداند، در حاليكه زمان ولايت نوع دوم از «هنگام نماز ظهر روز هفتم ذيحجه تا روز سيزدهم اين ماه و پايان اعمال و مناسك حج» است و در بقيۀ ايام سفر، والى اقامۀ حج مانند بقيۀ مردم تحت ولايت والى نوع اول است؛
«وَتَكُونُ مُدَّةُ وِلايَتِهِ مُقَدَّرَةً بِسَبْعَةِ أَيَّامٍ أَوَّلُهَا مِنْ صَلاةِ الظُّهْرِ فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ وَآخِرُهَا يَوْمُ الْحَلاقِ وَهُوَ النَّفْرُ الثَّانِي فِي الْيَوْمِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ، وَهُوَ فِيمَا قَبْلَهَا وَبَعْدَهَا أَحَدُ الرَّعَايَا وَلَيْسَ مِنْ الْوُلاةِ» .
در حاليكه شهيد از همان ابتدا شرايطى براى والى برشمرده كه نشانگر جمع اين دو مسؤوليت در يك نفر است. به نظر وى، شرط ولايت بر حج، «عدالت» و «فقاهت» در مسائل حج است و شايسته است كه والى حج، شجاع، مطاع، صاحب رأى و نظريه و واجد صلاحيت راهبرى مردم و داراى كفايت باشد.
آنچه شهيد در بخش شرايط اميرالحاج افزوده، دو شرط «عدالت» و «كفايت» است و ماوردى از آنها سخن به ميان نياورده، گرچه تشبيه او به امامت جماعت و برشمردن شرايطى علاوه بر شرايط لازم در امام جماعت، بيانگر اعتبار عدالت در اميرالحاج از نظر اوست، ولى ظاهر كلام شهيد اعتبار عدالت در والى حج است كه هر دو مسؤوليت را برعهده دارد.
شهيد از ابتدا ولايت بر حج را وظيفۀ «امام اعظم» دانسته و ميگويد اگر خودش در موسم حج حاضر نشد، لازم است فردى را به اين مسؤوليت بگمارد؛ چنانكه پيامبرخدا (ص) در سال نهم هجرت، على (ع) (ع) را متولّى اين امر قرار داد و فرمان اعلام برائت را صادر كرد. پيش از آن، فرد ديگرى را متولّى اين امر قرار داده بود كه به امر خداوند او را بركنار كرد و على (ع) را به جاى او فرستاد؛
«ينبغي للإمام الأعظم إذا لم يشهد الموسم نصب امام عليه في كلّ عام، كما فعل النبي صلّى اللّه عليه و آله من تولية علي (ع) عليه السلام سنة تسع على الموسم و أمره بقراءة براءة، و كان قد ولّى غيره فعزله عن أمر اللّه تعالى، و ولي علي (ع) على الحجّ أيّام ولايته الظاهرة. ينبغي للإمام الأعظم إذا لم يشهد الموسم نصب إمام عليه في كلّ عام، كما فعل النبي (ص) من تولية علي (ع)
. . . على الحجّ أيّام ولايته الظاهرة» .
سپس حديثى را از شيخ صدوق نقل كرده كه امام عصر [ همه ساله در موسم حج حضور مىيابد، مردم را مىبيند و مردم هم او را مىبينند. او مردم را مىشناسد ولى مردم او را نمىشناسند؛
«و