72پيامبر (ص) نيز سورهها را به محض نزول، براى مسلمانان تلاوت مىكرد و آنان نيز مطالب را بيشتر حفظ ميكردند و برخى هم مىنوشتند، آنگاه آنرا در نماز و خارج از آن، يا از حفظ و يا از روى مصحف تلاوت ميكردند. اين شيوه و روش در مكّه و در ابعاد بسيار گستردهتر در مدينه ادامه داشت.
مفاد برخى از روايات كه در باب اسباب نزولِ آيات در منابع آمده، مستلزم آن است كه بعضى از آيات مكى در سورههاى مدنى جا داده شود و در مواردى نيز آيات مدنى در سورههاى مكّى قرار گيرد. وجود آياتِ مكّى در سورههاى مدنى نيز ايجاب ميكند كه اين آيات تا نزولِ سورۀ مدنى مربوط، گاهى سالها بلا تكليف بمانند و يا آياتى كه در مدينه نازل مىشد در سورههايى كه سالها پيش در مكّه نزول يافته بود، جاسازى شوند.
اعمال چنين جابجايى در عبارات و مطالبِ متنى، زمانى ممكن و متصوّر است كه متن و ترتيب آن، تنها در اختيار نگارنده باشد و هرگونه تغيير را خودِ او پيش از انتشار اعمال نمايد، ولى اعمال چنين روشى در متنى مانند قرآن - كه آيات و سورههاى آن به محضِ نزول، شفاهاً در اختيار عموم قرار مىگرفت - منجر به هرج و مرج در ترتيبِ مطالب سورهها نزد مردم مىگرديد؛ لذا اعمال چنين روشى در ترتيب سورههاى قرآن بسيار بعيد به نظر مىرسد. البته ممكن است به طور استثنا و در مواردى بسيار معدود، پيامبر (ص) چنين عملى را انجام داده باشد؛ زيرا:
اولاً - فراوانىِ چنين مواردى، باعث آشفتگى متونِ سورهها نزد عموم و موجب زحمت همگان مىشد. ولى ما هيچ موردى از گزارش اين نوع آشفتگى را در منابع تاريخى نمىبينيم و بعيد به نظر مىرسد كه در صورت وقوع چنين امرى، موارد متعدد آن، در منابع گزارش نشده باشد.
ثانياً - علاوه بر استدلال فوق، رواياتى حاكى از آن است كه خود پيامبر (ص) و عموم مردم اتمام سورۀ پيشين و ابتداى سورۀ بعد را از نزول «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» مىفهميدهاند. در منابع شيعى، اين روايت با سند 1و بدون آن 2به وسيلۀ صفوان جمّال از امام صادق (ع) روايت شده است. شبيه آن در