46پس از او، فرزندش محمدبن على الجواد (عليهما السلام) و پس از فرزندش على بن محمدالهادى (عليهما السلام) و پس از او، فرزندش حسن بن على العسكرى (عليهما السلام) ، و بعد از او فرزندش كه نامش هم نام من است و خداوند به وسيله او، زمين را پر از عدل و داد مىنمايد. پس از آنكه از جور و ستم پر شده باشد؛
«يَفْتَحُ اللَّهُ بِهِ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَهُمْ أَئِمَّۀُ الْحَقِّ وَ أَلْسِنَۀُ الصِّدْقِ مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُمْ مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُمْ» . 1«خداوند بهدست مهدى [ شرق وغرب عالم را فتح مىكند. آنان، امامان حق وزبانهاى راستين خدايند. پيروز است كسى كه آنان را يارى كند و خوار و بىمقدار است كسى كه آنان خوار شمارد.»
جنايت حجاج بن يوسف ثقفى در حق سهل
حجاج بن يوسف ثقفى كه از پليدترين و جايتكارترين حاكمان دوران اموى بود، جنايات فراوانى را بر ياران على و طرفداران اهل بيت (عليهم السلام) وارد نمود؛ از جملۀ آن جنايات، جنايتى بود كه بر جابر بن عبدالله انصارى و سهل بن سعد ساعدى وارد ساخت. حجاج ايشان را به جرم دوستى اهل بيت (عليهم السلام) احضاركرد و فرمان داد از على (ع) ، آن امير تقوا و عدالت و پاكى بيزارى بجويند اما هيچيك از آن دو شخصيت بزرگ و برخى از كسانى كه با آنها بودند، حاضر به چنين كارى نشدند. آنها در برابر دژخيم تاريخ ايستادند و بر ولايت على (ع) و تبعيت از آن حضرت پاى فشردند، ولى حَجّاج دستور داد بر دست و گردن آنها آهنى سرخ شده قرار دادند. دستهاى هر دو بزرگوار و گردن آنها را با آهن گداخته علامت نهادند تا به زعم خود، مردم عبرت گيرند و ولايت على (ع) را فرو نهند!
«كَانَ الْحَجَّاجَ بْنَ يُوسُفَ الثَّقَفِىّ، قَدْ خَتَمَ فِى يَدِ ْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ِ الأَنْصَارِىّ وَ فِى عُنُقِهِ وَ فِى يَدِ سَهْلِ بْنِ سَعْدِ السَّاعِدِىّ وَ عُنُقِهِ، يُرِيدُ إذْلاَلَهُمْ وَ أَنْ يَجْتَنِبَهُمُ النَّاس.» 2«حجاج بن يوسف ثقفى به دست و گردن جابر بن عبدالله انصارى و به دست و گردن سهل بن سعد ساعدى با آهن گداخته علامت نهاد و سرخ كرد و غرضش آن بود كه آنها را خوار سازد و به مردم بگويد كه از آنها دورى جويند.»
مدفون در بقيع
در آغاز اشاره داشتيم كه سهل بن سعد، ارادۀ بيت المقدس كرده بود كه در شام با حادثۀ مؤلمۀ اسارت خاندان عصمت و طهارت و فرزندان و زنان و خواهران گرامى امام حسين (ع) ، مواجه شد.