18
استدلال به سيره در اثبات صحت نماز جماعت دايرهاِى:
برخى از فقها، براى اثبات صحت نماز جماعت به حالت دايرهاى، به سيره استناد كردهاند. سرآمد اين فقها شهيد اول است كه در كتاب «الذكرى» مىنويسد: نماز جماعتِ دايره وار، صحيح است؛ چرا كه در همۀ دورانهاى گذشته، اجماع عملى در اين مورد وجود داشته است.23
در تأييد سيره چنين گفتهاند كه اصحاب پيامبر9 هنگام فتح مكه، ده هزار نفر و بلكه بيشتر بودهاند. پس چگونه توانستهاند نماز را به صورت خط مستقيم در مسجدالحرام اقامه كنند؟
بالاتر اينكه تعداد همراهان پيامبر (ص) در حجّۀ الوداع به صد هزار نفر مىرسيد.
و امامان شيعه اعتراضى به اين سيره نكردهاند و اين عدم اعتراض، بهترين دليل پذيرش آن، از سوى ائمه (عليهم السلام) ، محسوب مىشود.24
در نقد ديدگاه بالا بايد گفت: تمام آنچه در مورد سيره گفتهاند، ازعدم آگاهى به تاريخِ «آغاز نماز به شيوۀ دايرهاى» نشأت مىگيرد. دانستيم كه خالد بن عبدالله قسرى نخستين كسى بود كه نماز جماعت دايرهاى را رواج داد و علت رواج چنين نمازى اين بود كه كعبه در هنگام برپايى نماز تراويح، گنجايش همۀ مردم را نداشت. شايان ذكر است كه اين ملاك (اقامۀ دايره وار نماز جماعت) در مورد نمازهاى يوميه رواج نداشته است.
درست است كه مسجدالحرام گنجايش هزاران زائر را به صورت همزمان نداشته اما اين امر، دليل اقامۀ نماز در مسجدالحرام محسوب نمىشود بلكه احتمال دارد كه پيامبر (ص) نماز را در بيرون مسجدالحرام اقامه كرده باشد، به ويژه آنكه پيامبر (ص) در خارج از مكه اقامت داشت. از آن حضرت پرسيدند: چرا در خارج از مكه اقامت گزيدهاى؟ فرمود: عقيل خانهاى در مكه براى ما باقى نگذاشته است.
حقيقت كلام اين استكه: مسجدالحرام گنجايش فعلى را نداشته و حتى در صورت اقامۀ دايره وار نماز جماعت توسط پيامبر (ص) نيز كفاف جمعيت را نداشت.
ابن جوزى در توصيف ساختمان مسجدالحرام مىگويد: مسجدالحرام، كوچك بود و در پيرامون آن ديوارى وجود نداشت، بلكه خانههاى اطراف، مشرف بر مسجدالحرام بودند و در ميان خانهها درهايى وجود داشت كه راه ورود مردمِ نواحى مختلف، محسوب مىشد. روند مذكور ادامه داشت تا اينكه محدوديت مكانى مسجدالحرام براى مردم، آشكار شد؛ بنابراين، عمر بن خطاب، برخى خانههاى اطراف را خريد و آنها را ويران كرد و آنگاه با ديوارى كوچك، مسجدالحرام را محصور ساخت. بعدها عثمان بن عفان مسجدالحرام را توسعه داد و برخى ديگر از خانههاى اطراف را خريد.
ابن زبير نيز در توسعۀ مسجدالحرام كوشيد؛ بهطورى كه برخى خانهها را خريد و ضميمۀ مسجدالحرام كرد. وليد بن عبدالملك نخستين كسى بود كه مسجدالحرام را به اسطوانههاى مرمرين آراست و آن را با چوب تزيين شدۀ درخت ساج، مسقف كرد. بعدها منصور بخش شامى مسجدالحرام را توسعه داد و مهدى نيز در همين مسير گام برداشت. در اين دوران، كعبه در كنار مسجدالحرام قرار داشت اما مهدى مايل بود كه كعبه در وسط مسجدالحرام باشد. بنابراين، خانههاى مردم را خريد و به مسجد الحرام افزود و كعبه را در وسط مسجدالحرام قرار داد. توسعۀ مسجدالحرام در دورههاى بعد نيز استمرار يافت و اين روند تا به امروز همچنان ادامه دارد.25
(13 شعبان المعظم 1428 هجرى)
پىنوشتها:
1. زمر: 75 «و فرشتگان را مىبينى كه پيرامون عرش گرد آمدهاند؟»
2. ازرقى، تاريخ مكه، ج2، صص 65 و66
3. مختلف الشيعه، ج3، ص90
4. علامۀ حلّى، تذكرۀ الفقهاء، ج3، ص10
5. علامۀ حلّى، المنتهى، ج6، ص257
6. شهيد اول، الدروس، ج1، ص220
7. شهيد اول، ذكرى الشيعه فى أحكام الشريعه، ج 3، ص161
8. «جايز نيست مأموم جلوتر از امام بايستد»
9. مسالك الأفهام الى تنقيح شرائع الاسلام، ج 1، ص308
10. مدارك الأحكام، ج 4، ص232
11. مرحوم كاشف الغطاء، كشف الغطاء، ج 1، ص265
12. مجلۀ فقه أهل البيت: شمارۀ 44، صفحۀ 94، به نظر من اين مسأله از سخنان آقاى خوئى دربارۀ مسألۀ شرطيت تأخر مأموم از امام و ناكافى بودن تساوى حقيقى، روشن مىشود. ايشان مىگويند: اين امر در مقام ما به شكل مذكور، نمود مىيابد.
13. مرحوم آيت الله حكيم، مستمسك العروه، ج 7، ص217
14. شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه فى تحصيل مسائل الشريعه، ج 5، باب چهارم از ابواب نماز جماعت.
15. محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق) ، علل الشرائع، ج 1، ص123
16. الجواهر، ج 13، ص221
17. وسائل الشيعه، ج 5، باب چهل و سوم از ابواب جماعت، حديث اول
18. نگاه كنيد به جواهر، ج 13، ص230
19. مستمسك العروه، ج 7، ص248
20. حج: 29 «و طواف كعبه را گرد بيت الحرام بجا آورند.»
21. وسائل الشيعه، ج 5، باب شصت و دوم از ابواب نماز جماعت، حديث دوم.
22. محمد حسن نجفى، جواهر الكلام، ج 13، ص159
23. الذكرى، ج162
24. محقق اصفهانى، نماز جماعت، ص 136
25. ابو الفرج عبدالرحمان بن جوزى، مثير الغرام الساكن إلى أشرف الأماكن، ج1، ص358