28
ب) بايد بررسى شود افزون بر وجوب حضور در مجالس اهل سنت، آيا عملىكه در جمع آنان و بر اساس مبانى فقهى ايشان انجام مىشود، مجزى از اصل تكليف هست يا خير؟ شايد بتوان گفت اطلاق اين روايت دلالت مىكند كه عمل ياد شده مجزى است؛ ليكن با كمى دقت متوجه مىشويم كه امام (ع) در مقام بيان احكام اين نماز نبوده بلكه خواستهاند اصحاب خود را نسبت به اين اشتباه اجتماعى - سياسى38 متوجه كنند و از ادامۀ آن باز دارند. همانطوركه پيشتر توضيح داديم، عدم صحت يك عمل؛ مانند نمازى كه به جماعت با اهل سنت خوانده مىشود، منافاتى با اين ندارد كه امام (ع) بفرمايد: اين تقيه بهترين عبادت خداست؛ زيرا ما مىتوانيم به يك عمل؛ مانند شركت در نماز جماعت اهل سنت، از دو جهت بنگريم:
نخست از اين جهت كه: اين نمازى است كه مكلف به آن هستيم و از آنجاكه امام معصوم (ع) به ما اجازه داده آن را به جماعت با اهل سنت بخوانيم، پس مجزى است.
دوم اينكه: اين حضور و شركت، تنها به عنوان حضور در نماز جماعت اهل سنت مورد نظر امام معصوم بوده، نه اينكه كفايت از امر به نماز هم بكند. بنابراين، مىتوان گفت اصل حضور در نماز جماعت اهل سنت يك عبادت است؛ چون اولاً امام معصوم به آن دستور داده و ثانياً باعث مىشود كه محبّت تشيع در دل آنها جا بگيرد و ايشان را به آشنايى بيشتر با تشيع و در نتيجه گرايش به آن ترغيب كند و البته امروزه ثمرۀ بزرگترى نيز بر آن مترتب است كه همان وحدت ميان شيعه و سنى مى باشد. به خصوص زمانىكه آن را در كنار روايات ابواب مختلف نماز جماعت قرار دهيم كه امر شده است در هنگام نماز جماعت با اهل سنت، شما براى خودتان قرائت نماز را بخوانيد؛ به طورى كه آنها متوجه نشوند، به دست مىآيد كه امام (ع) در اين روايت شريف اصلاً در مقام بيان احكام اينگونه عملهاى تقيهاى نيستند، بلكه همانطور كه گفتيم، در مقام بيان اهميت حضور در جماعات اهل سنت مى باشند؛ به خصوص اگر به روايت سوم - كه آن را نقل خواهيم كرد - توجه شود، اين مطلب بيشتر از پيش روشن خواهد شد.
روايت دوم:
«عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ7 أَنَّهُ قَالَ مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الأَوَّلِ، كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللهِ9 فِي الصَّفِّ الأَوَّلِ» . 39
بررسى:
به نظر مىرسد، تمام مطالبىكه در مورد روايت نخست آورديم، در مورد اين روايت هم جارى است. نكتۀ ديگرىكه بايد در اينجا گفته شود اين است كه ادعاى اين مسأله كه اين روايت مربوط به تقيۀ مداراتى است و اختصاص به آن دارد، بدون دليل است و تنها از اطلاق اين روايت مىتوان استفاده كرد كه هم تقيۀ مداراتى و هم غير آن را شامل مىشود و اختصاص به باب تقيۀ مداراتى ندارد.
روايت سوم:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ7 قَالَ يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ كُنْتَ لاَ تَقْتَدِي بِهِمْ مِثْلَ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ يُقْتَدَى بِهِ» .40
طبق اين روايت، اگر با اهل سنت نماز بگزارى، گرچه حتى به آنان اقتدا نكنى، همان اندازه فضيلت براى تو نوشته مىشودكه اقتدا كنى به امامىكه نمازش صحيح است!
اين روايت شريف، در مقام بيان صحّت نمازى كه به جماعت با اهل سنت خوانده مىشود نيست و لذا مطالب ياد شده در ذيل روايت اول اينجا هم تكرار مىشود (البته با وضوح بيشتر) همانگونه كه بايد توجه داشت كه اين روايت مانند روايت دوم كه ذكر كرديم، اختصاص به تقيۀ مداراتى ندارد، گر چه شامل آن هم مىشود.
روايت چهارم:
«عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُنَاكَحَتِهِمْ وَالصَّلاَةِ خَلْفَهُمْ فَقَالَ. . . قَدْ أَنْكَحَ رَسُولُ اللهِ9 وَ صَلَّى عَلِيٌّ7 وَرَاءَهُمْ» .41
بررسى: