13
درخواست سايه عرش
در دعاى مسعى مى خوانيم:
«اللهُمَّ أَظِلَّنِي فِي ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّكَ» . 25
«بار خدايا! مرا در سايۀ عرش خويش جاى ده؛ روزى كه سايهاى جز سايۀ عرش تو نيست.»
اقسام سايه و ظلّ در قيامت
در منابع دينى، تعابير گوناگونى در بارۀ «ظلّ و سايه» در قيامت آمده است و آن را به حقايق مختلف نسبت دادهاند؛ «ظلّ الجنة» ، «ظلّ طوبي» ، «ظلّ الله» ، «ظل العرش» و «ظل العمل» .
ظلّ الجنّة؛ سايۀ بهشت و آن سايهاى است كه بعد از مستقر شدن بهشتيان در بهشت پديد مىآيد. تمام بهشتيان در آن مشتركاند و مقصود از آن سايه، كرامت و رحمت حق تعالى است.
ظلّ طوبي؛ نعمتهاى ويژه و حاصل درختى كه «بُن» آن در خانۀ پيامبر است و شاخسارش بر خانۀ پيروان آن حضرت سركشيده و آنان همگى از سايهاش بهرهمندند.
«ظلّ العرش، ظلّ العمل وظلّ الله» ؛ كه با اختلاف تعابيرآمده، موجب پيدايش دو احتمال مىگردد:
1. خداوند در روز قيامت سايههاى گوناگون آفريده وسايۀ عرش بزرگترين و شريفترين آنها است وبه هريك از بندگانش بخواهد اختصاص مىدهد.
2. در قيامت جز سايۀ عرش سايۀ ديگر نيست.
بايد گفت اين احتمال، با روايت نقل شده از امام صادق (ع) منافات دارد كه فرمود: «زمين قيامت آتشين است جز سايۀ مؤمن كه صدقهاش بر او سايه افكنده است.» 26 از اين روايت دانسته مىشود كه جز سايۀ عرش، سايۀ صدقه و عمل مؤمن نيز وجود دارد.
از اهل سنت نيز نقل شده كه در روز قيامت هركس در پناه صدقهاش مىباشد تا خداوند ميان خلايق حكم كند.
و گفتهاند در قيامت، سايهها به حسب اعمال نيك انسانها است كه آنان را از داغى آتش و حرارت نَفَس خلايق حفظ مىكند ولى سايۀ عرش بهترين و بزرگترين سايهها است.
بايدگفت ميان اين احتمالكه در روز قيامت جزسايۀ عرش سايهاى نيستو روايت پيشگفته تنافى وجود ندارد؛ زيرا ممكن است در قيامت جز سايۀ عرش كه بر مؤمنان سايه مىافكند، سايهاى نباشد و سايۀ «عرش» جز با عمل صالح قابل دست يابى نيست و هر نيكوكارى در قطعهاى ويژه از سايۀ عرش قرار مىگيرد كه متناسب با عمل نيك اوست
پس اين كه در روايت آمده است: هركس در سايۀ عمل و يا صدقۀ خود قرار مىگيرد، به اعتبار اين است كه اعمال نيكوكاران سبب استقرار آنان در آن سايه است، لذا سايه را به آن عمل نسبت دادهاند نه اينكه اعمال، سايهاى جدا از سايۀ عرش داشته باشند، بلكه برخى اعمال موجب تحصيل قطعهاى از سايۀ عرش مىشوند. لذا نسبت دادن «سايه» به اعمال بندگان و به عرش و به خداوند فرقى ندارد.
نسبت سايه به اعمال، چون اعمال، سببِ حصول لطف و عنايت حق تعالى است كه سايۀ رحمت او در قيامت، اضافه «مسبّب به سبب» است.
عرش حقيقتى است محيط بر تمام عوالم و بر همۀ خلق تفوق و اعتلا دارد و تجلّى و ظهور و فعليت صفات حق تعالى است كه از جملۀ آن صفات، رحمت و لطف و عنايت است و چون مؤمنان در قيامت در پرتو رحمت قرار مىگيرند، در واقع در سايۀ عرشاند. مگر نه اين كه عرش تجلّى صفات حق و از جمله صفات رحمت است؟ پس صحيح است كه سايه را به عرش نسبت دهند.