28
الله و الضلال، أو صفة علي معني انّهم جمعوا بين النعمة المطلقة و هي نعمة الإيمان، و بين السلامة من غضب الله و الضلال. . . . 1
همچنين شيخ ابوالفتوح رازى مىنويسد:
«غير» در اين جا صفت است. و «غير» هم صفت باشد و هم استثنا، و اينجا صفت «الّذين» است. . . و «الّذين» ، اگر چه معرفه است و «غير» نكره است، براى آنكه نه معرفهاى است مستقلّ بنفسه فى التّعريف و محتاج است به صفت، چنانكه اسم نكره به صفت بعضى تعريف و تخصيص در او شود. . . از اينجا روا مىدارند: «لا أجلس إلاّ َإِلَى العالم غير الجاهل» و «مررتُ بالذي قام غير الذي قعد» و روا نمىدارند «مررت بزيد غير الظريف» . . . . 2
و هنگامى كه «غير» صفت يا بدل باشد، ترجمه آن به «نه گمراهان و. . . .» خطاست، بلكه ترجمۀ درست - با قطع نظر از پارهاى جزئيات و ظرايف ترجمه - چنين ميشود:
- «راه آنانكه به ايشان نعمت دادى، كه آنها نه مورد خشم قرار گرفتهاند و نه گمراهاند.» (ترجمۀ دكتر موسوى گرمارودى) .
- «راه آنهاييكه بر ايشان انعام فرمودهاى، نه آنها مغضوباند و نه گمراهان.» (ترجمۀ علاّمه شعرانى) . 3
- «راه كسانى كه نعمت به آنها دادى، آنها كسانى نيستند كه مورد غضب و خشم واقع شدند و نه كسانى كه گمراهانند.» (ترجمۀ مرحوم فيض الاسلام) .
روشن است ترجمۀ «غير» (كه دراينجا اسم است) به «نه» ، روا نيست و حاصل و مضمون آيه اين است كه «مُنعم عَلَيهِم» دو صفت ديگر هم دارند؛ نه «مغضوب عليهم» اند و نه «ضالّ» .
از مسامحات ديگركه در بعضى از رسالههاى عمليه به چشم مىخورد آن است كه گاهى تعبير و اصطلاحى در آنها به كار رفته كه در مقدمه، مقصود از آن تعبير بيان نشده و در نتيجه در فهم مراد مؤلّف اشتباه رخ مينمايد.
در اين جا به دو نمونه اشاره مىشود:
1. در برخى رسالههاى عمليه از جمله وسيلۀ النجاۀ، گاهى اين تعبير ديده مىشود: «علي الأحوط لو لم يكن الأَقْوَى» ازجمله:
- «إذا كانت معتدّةً بعدّة الطلاق أو الوفاة فوطئت شبهةً، أو وطئت ثمّ طلّقها، أو مات عنها زوجها، فعليها عدّتان عند المشهور، و هو الأحوط لو لم يكن الأقوى» . 4
«الأحوط لو لم يكن الأقوى وجوب رفع الصوت في الخطبة بحيث يسمع العدد. . .» . 5
اين عبارت قابل حمل به سه معناست: 1. فتوى 2. احتياط واجب قابل رجوع به غير 3. احتياط واجب غير قابل رجوع به غير. از اين رو معناى اين اصطلاح از عدهاى از فقهاى بزرگ، كتباً و شفاهاً سؤال شد. حضرت آيت الله شبيرى زنجانى و حضرت آيت الله وحيد خراسانى (دامت بركاتهما) شفاهى و به طور قاطع فرمودند: «مراد، احتياط واجب غير قابل رجوع به غير است.» مرحوم آيت الله تبريزى (رحمۀ الله) هم در پاسخ استفتا مرقوم فرمودهاند: «مقصود از عبارت مذكور، احتياطى است كه قابل رجوع به غير نيست.»
حضرت آيت الله وحيد خراسانى در مقدمۀ مناسك عربى خود، اين اصطلاح را معنى كرده و نوشتهاند:
«الاحتياطات المسبوقة أو الملحوقة بالفتوى استحبابية فيجوز تركها، و أمّا غير المسبوقة و الملحوقة، فيجب العمل بها، أو الرجوع فيها إلى الأعلم فالأعلم. نعم فيما عبّر بالأحوط لو لم يكن أقوى يتعيّن العمل به» .
طبق قاعده بايد همين معنى صحيح باشد؛ زيرا اگر مقصود فتوا باشد، بايد نوشت: «على الأقوى» يا «على الأحوط بل الأقوى» و اگر احتياط واجب قابل رجوع به غير مراد باشد، بايد نوشت: «على الأحوط» ، مانند موارد فراوان ديگر در رسالههاى عمليه. بنابراين، از تعبير «علي الأحوط لولم يكن الأقوى» بايد معنايى غير از دو معناى مذكور اراده شود كه همان «احتياط واجب غير قابل رجوع به غير» است.