12رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام تصريح كرد : «تاريخ مىگويد هنگام تدوين حضرت زهرا 3 پيكر مبارك ايشان درطول 57 يا 09 روز پس از آن واقعه، تبديل به سايه شده بود، اما بخش عجيب ماجرا اينجاست كه على 7 از پيامبر 9 درخواست مىكند كه خود ايشان از دخترش سؤال كند كه چه اتفاق افتاده است!
آيتالله هاشمى رفسنجانى در پايان سخنان خويش در حالى كه بغض در صدايش پيدا بود، اظهار اميدوارى كرد كه روزى قبر مطهر حضرت زهرا3 شناسايى شود.
هنگام خروج آيتالله هاشمى رفسنجانى از قصرالدخيل، ترجيعبند زائران ايرانى اين بود كه «امشب به بقيع مىرويد؟» انگارپاسخ مثبت براى آنان شيرينترين پاسخى بود كه در عمرشان مىشنيدند. اعلام شد كه 11: 5 شب به بقيع مىرويم. باخود مىگفتم چرا اينقدر دير؟ ! يكى از همراهان گفت: آيتالله هاشمى رفسنجانى گفتند ديرتر برويم تا همه زائران بتوانند بيايند.
برنامه، مثل شب گذشته بود. زيارت قبر پيامبر9 و حركت به سوى بقيع. جمعيت آنقدر زياد بود كه باعث وحشت مأموران سعودى شده بود؛ به خصوص وقتى كه زن و مرد يك صدا فرياد مىزدند: «هاشمى هاشمى، تشكّر تشكّر.»
ازدحام جمعيت مانع حركت است و باز آيتالله هاشمى رفسنجانى مىايستند تا همه وارد بقيع شوند. امشب هم شب نازنينى است. شام شهادت فاطمه3. زيارت زنان چنان هيجان دارد كه هر بينندهاى را به گريه وامىدارد. كدام دل مىتواند قبر چهار امام شيعه را آنگونه مظلوم ببيند و آب نشود، حتى اگر سنگ باشد؟ !
يكشنبه 19/3/87
اولين برنامه، زيارت قبر شهداى احد است كه آن را نيز با ميلههاى آهنين محصور كردهاند. كوه اُحد در مسير جاده از فرودگاه تا شهر مدينه و مقتل شهداى آن نيز در دامنۀ آن قرار دارد.
زنجيرى كه بر درِ مشهد شهيدان زدهاند، از كوههاى اطراف عبوستر است. در اطراف ميلهها دستفروشها چنان تراكمى دارند كه به زحمت مىتوان خود را به ميلهها رساند. زيارت از پشت درهاى بسته هم حالى دارد. شايد به آن عادت كردهايم.
بعد از آن، به سوى مساجد سبعه رفتيم. سه كاروان زيارتى ايرانى نيز مشغول ديدار از مساجدى بودند كه درهاى آنها بسته بود. آيتالله هاشمى رفسنجانى با ديدن گريه و زارى آنان نتوانست خود را كنترل كند. زن ومرد در صدايى كه درست فهميده نمىشود، مطالبى را عنوان مىكنند و تنها سخنىكه فهميده مىشود، اين است كه «به مسئولان عربستان بگوييد مساجد امام على و فاطمۀ زهرا3 را باز كنند. مىخواهيم نماز بخوانيم.»
آيتالله هاشمى رفسنجانى بر يك بلندى قرار مىگيرد و چند دعا مىكند و مردم هم همزمان با دستهاى خويش، مرغ «آمين» را از قفس سينه به آسمان مىفرستند.
برنامۀ بعدى ديدار از طرح توسعۀ حرم مسجدالنبى بود كه بسيار كوتاه انجام شد. شايد به خاطر اين بود كه مسؤولان مربوط نبودند كه توضيح بدهند.
ضيافت ناهار امير مدينه برنامۀ بعد بود كه ساعت 10/14 در كاخ وى برگزار شد. آيتالله هاشمى رفسنجانى قبل از ناهار ديدارى نيمساعته با ايشان داشت و محور مذاكرات در خصوص حضور زنان ايرانى در قبرستان بقيع بود. اميرماجد گفت: ملك عبدالله به من دستور اين كار را دادهاند و انشاءالله پس ازهماهنگى با مسؤولان مربط عمل خواهيم كرد.
ناهار در فضايى صميمى صرف شد، البته بيش از آنكه صرف ناهار باشد، ادامۀ مذاكرات بود. پس از آن، برنامهاى نبود تا اينكه ساعت 45/9 شب خودروها به حركت درآمدند تا آيتالله هاشمى رفسنجانى با شيعيان مدينه ديدار كند.
از خيابانهاى عريض و طويل گذشتند و به كوچههاى تنگ و باريك رسيدند. از بافت كوچهها و خانهها فهميده مىشود كه از محلههاى فقيرنشين است. به محلى رسيديم كه مىگويند باغ شخصى آيتالله عمرى، رهبر شيعيان مدينه است. اما بر سر در آن تابلوى «حسينيۀ حسنى» نصب بود. شادى زايدالوصف شيعيان را مىتوانستيم از گلريزان نوجوانانشان بفهميم. به فرهنگ ايرانى اسپند دود مىكردند و همگى به استقبال آمدند.
آيتالله هاشمى رفسنجانى وارد حسينيه مىشوند. چشم ما كه به مهرهاى نماز داخل قفسه افتاد، به ياد مساجد خودمان افتاديم. مراسم با تلاوت آياتى از كلامالله مجيد آغاز شد و پس از آن، ابتدا آقاى عدنان محمد الصالح كه مىگفتند رييس جماهير مدينه است و بعد از او، آقاى كاظم عمرى، فرزند آيتالله عمرى در سخنانى ضمن خير مقدم، با استناد به آيات و روايات، بر حفظ و تقويت وحدت مسلمانان تأكيد كردند و پس از آن آيتالله هاشمى رفسنجانى به همراه مترجم در جايگاه قرار گرفت و سخنانى ايراد كرد. (متن كامل در صفحه 113 (.
بعد از سخنرانى، شام در زيرزمين حسينيه صرف شد. ميهمان شيعۀ مدينه بودن لذتى معنوى دارد. به خصوص وقتى مىبينى آنان نيز نگاهى محبتآميز دارند.