52بگيريد ده سال يا بيست سال ديگر را كه جمعيت شايد چند ميليون شود! تقريباً غير ممكن ميشود؛ يعنى ديگر قابل عمل نيست و همينطور در مسائل ديگر.
بنابراين، بنده پيشنهاد ميكنم آقايانيكه دراينكار تناسب و خبرگى بيشترى دارند و تماس بيشترى ميتوانند با آقايان بگيرند، اين مسأله را به عهده بگيرند و تعقيب كنند و تكتك آقايان را اگر ميشود ملاقات كنند. اگر ميشود جلسهاى تشكيل دهند و آنها را به يكجا دعوت كنند و اين مسائل را در حضور همه مطرح كنند. معلوم است كه اگر تعقيب نشود، همانطوركه جنابآقاى مزينى و جنابآقاى سعيدى فرمودند، گفته مىشود و بعد همينطور ميماند و از بين مىرود؛ يعنى افرادى مسؤوليت قبول بكنند و تعهّد كنند كه اين مسأله را به اين شكل از طريق افرادى كه بايد حل بشود به نتيجه برسانند.
2. برخى مسائل هست كه مربوط به حكومتها است؛ حكومت ايران و حكومت سعودى. نظيرش در اينجا اشاره شد؛ مثلاً بنده وقتى در اولين سفر كه در خدمت آقاى مطهرى بوديم و مشرّف شديم به منا، البته الآن ميگويند كمى بهتر شده است گرچه در فيلم يك چيز ديگر ديديم. حالا شايد در فيلم خيلى معلوم نيست چون فيلم است. روز سوم دريكى از خيابانهاى منا، بنده پايم را كه بلند ميكردم ميخواستم بگذارم روى زمين، جا پيدا نميكردم، و ميگذاشتم روى مدفوع يا حدّ اكثر روى لاشۀ گوسفند! بسياركثيف شده بود و واقعاً تأسفانگيز بود براى ما. ماكه بهحساب مهندسى ميدانيم، من فكر ميكنم اگر يك سال، نفرى ده تومان از همين حجاج بگيرند، كه يك ميليون نفر هستند، ده ميليون تومان ميشود و با ده ميليون تومان ميشود منا را آباد كرد و اين كار عملى است. مردميكه آنجا ميآيند، پول خرج ميكنند. با حساب ما بيش از پنج هزار تومان و بعضى خيلى بيش از اينها هزينه ميكنند، ده تومان كه رقمى نيست و افراد، حتى آنهاييكه خيلى ضعيف هستند و مال خود آنجا هستند، باسهولت ميتوانند اين پول را بدهند. بنابراين، مسائليكه به دولتها مربوط ميشود، دولتها هم صلاحيت دارند و هم قدرت دارند كه اينكار را بكنند. اينها را فقط آنها ميتوانند انجام دهند. ما تنها مىتوانيم اين را تعقيب كنيم و بخواهيم از دولتها و بهصورت برنامهاى به ايشان بدهيم و بگوييم اين مشكلات شما است.
مثلاً يكى از آنها رمى جمره بود كه بنده خودم در سفر اول، وقتى لحظۀ اول وارد شدم، ديدمكه دو تا حولۀ يك نفر افتاده و فرياد ميزد يك حوله به من بدهيد. لخت هستم! كفش خودم لحظۀ اول رفت بعد يكى از دوستان را ديدم كه سرش خونآلود بر مىگردد! وقتى از رمى برگشتم، فكر خانمم و مادرم بودم كه اينها را چه كنم؟ !
اين مشكلات را ميشود با يك برنامهريزى، با نصب ميلههايى درست كنند. با صف از يكجا بروند از جاى ديگر برگردند. صد نفر بينظم تأثير ازدحام هزار نفر را دارد. اينها مطالبى است كه ما الآن داريم ميگوييم، اگر ده سال ديگر جمعيت بشود ده ميليون نفر چه مى شود؟ ! اصلاً عملى نيست.
3. مسأله سوم رفتارى است كه با حجاج ما داشتند و حالا هم تا حدّى هست. متأسفانه بسيار زشت و زننده وتحقيرآميز بود درسالهايگذشته، خيلى بدتر هم بوده كه خوشبختانه الآن وضع خيلى بهتر شده است. در فرودگاه افراد را ميآوردند جلو آفتاب و نگه ميداشتند وشنيدم از پسگردنشان ميگرفتند و پرت ميكردند توى هواپيما؛ هواپيماييكه صندلى نداشت. كارى نداريمكه عدهاى به اين سفر ميروند درحاليكه اعتقاد ندارد، ولى با وجود اين، من فكر ميكنم رفتنشان بهتر از نرفتن است. بالاخره محيط مذهبى است و سفر مذهبى اثر روانى دارد، ولى بايد تغييراتى داده شود و اصلاح شود. يكى از دوستان من توصيف ميكردكه يكى از ميهمانداران هواپيما از بستگان ما است و او ميگفت: من وقتى در هواپيما پذيرايى ميكردم، در همين سال گذشته، ديدم يك آقاى خيلى لاغر نشسته روى صندلى، وقتى رفتمكمربند صندلياش را ببندم، ديدم نميشود از بس كلفت است! تعجبكردم، گفتم: آقا! شما به اينلاغرى، چطور كمربند به كمرتان نميرسد؟ ! بعد متوجه شدم سيزده تا كت روى هم پوشيده است! كتهاى كهنه را از جده كمى ارزان خريده كه در ايران بفروشد و اين وضع خيلى زشت را به وجود آورده. از اين نمونهها زياد است. آن كلاسى كه پيشنهاد شد برگزار شود، به اينمنظور است كه ما اين را اعلام كنيم. امكانات زياد و كلاسها گسترده شود و بعد گفته شودكه لازم نيست زياد طول بكشد. ده - پانزده روز بيشتر نياز نيست آنجا باشند. ضمن اينكه تعليم مىدهند كه چه برنامهاى آنجا دارند، تذكر بدهند كه اين كارها را نكنيد زشت است. مسافرتيكه انسان اين همه رنج را تحمل ميكند، حالا اگر يك كت نخرد چه ميشود! ممكن است كمى ارزان باشد و سودى بياورد، ولى از آن بگذريد، بهخاطر اينكه آبروى مسلمين را حفظ كنيد. بنده فكر ميكنم اين سه موضوع را اگر از همديگر جدا كنيم، شايد بتوانيم نتيجه بگيريم.