44مگر گلباده چل ساله مىريزند در ساغر
كه در ميخانه بعثت، در و ديوار مىرقصد
گل مهتاب مىرويد، به دشت ديده باور
به ياد يار، عاشق تا سحر بيدار مىرقصد
غزل با ناز مىخوانند ياران طرب امشب
غزال ذوق من صائم، به شوق يار مىرقصد
صائم كاشانى
ياد محمد (ص)
در دلم هر لحظه با ياد تو توفان مىشود
زندگى سخت است اما با تو آسان مىشود
ياد اعجاز تو مىافتند از هر فرقهاى
يك زن بىروسرى وقتى مسلمان مىشود
با كتاب تو سر سجاده، هنگام دعا
چشمهاى مادرم لبريز باران مىشود
مىنشينم پاى اخبار جهان و باز هم
قبل از اعلام خبر نام تو عنوان مىشود
تو نباشى، پس چه چيزى بايد آرامش كند
يك پدر وقتى كه دور از واژه نان مىشود
بىگمان حتى خدا نام تو را آورده است
با نفسهايش كه گرم خلق انسان مىشود
تو همان حس غريبى كه تمام روزها
در دلم هر لحظه با ياد تو توفان مىشود
رضا نيكوكار
بوى تبسم
براى پيام آور وحدت حضرت محمد (ص)
مىگفت: بريزيد به دريا گِلهها را
تا؛ بنده نماييد دل قافلهها را
اين شبه وَبا - قهر زمينى - همهگير است