10مطاف منع شوند و ضرورت ايجاب كند كه از طبقه فوقانى مسجدالحرام طواف كنند و از اين رو، ناگزير به پرسش و كند و كاو از محضر اهلبيت عصمت و طهارت - عليهم آلاف التحية و السلام - شوند و بدينسان حديث و خبرى در اين باب، به مجامع روايى راه يابد و از ارباب حديث به يادگار بماند و يا در كتب ارباب فتوا و نازك انديشان عرصه استنباط، مطمح نظر قرار گيرد.
ليكن در روزگار ما، انبوه طوافگزاران وضعيتى را موجب شده و ازدحامى را پديدآورده است كه مأموران و سامان دهندگان حرم، از حضور معذورين در مطاف - به ويژه آنان كه از ابزار جديد در نقل و انتقال، چون ويلچر استفاده مى كنند - ممانعت به عمل مىآورند و اين گروه از زائران (معذورين) به منظور طواف مباشرى، ناگزير از طواف در طبقه فوقانى مىشوند.
اكنون نوشتارى كه در پيش رو داريد، پژوهش و كند وكاوى است در حكم فقهى «طواف در طبقه فوقانى مسجد الحرام، بر اساس ادلّه و قواعد مألوف استنباط» .
با ياد آورى اين نكته كه: به چنين مسألهاى، در كتب فقهى اصحاب، جز در تذكره علامه1 كه به دو سطر بسنده كرده و فقيه جواهرى1 كه به نقل همان اكتفا نموده، پرداخته نشده است. عبارت تذكره و جواهر را در بخش بررسى مبانى فتاوا مطرح خواهيم كرد.
اكنون مباحث اين موضوع را در چند بخش پى مىگيريم:
1. آيا وظيفه معذورين (با قطع نظر از وضعيت موجود، كه مجاز به حضور در مطاف نيستند) انجام طواف مباشرى است و لو با اطافه (طواف دادن) ديگرى يا طواف نيابى نيز مجزى است؟ به سخن ديگر، آيا بر آنها واجب است در صورت تمكّن، بهگونه تعيينى، كه خود مستقيماً طواف را - و لو با استفاده از ابزارى چون ويلچر - انجام دهند؟ يا اين كه به سبيل تخيير مىتواند كسى را نايب خود قرار دهد تا به نيابت از او طواف بگزارد؟
2. اقوال فقها و مراجع عظام در مورد طواف از طبقه فوقانى مسجد الحرام.
3. بررسى ادلّه اقوال و نقد آن و تبيين مقتضاى تحقيق و پژوهش.
بخش يكم «وجوب طواف مباشرى بر معذورين»
از نصوص معتبر و فتاواى فقهاى عظام؛ از قدما تا متأخرين و تا معاصرين، بهخوبى مىتوان اين مطلب را برگرفت كه وظيفه اوّلى معذورين در صورت تمكن، طواف مباشرى است ولو با استعانت از ديگران، و هرگز طواف نيابى براى آنها مجزى نيست.
اقوال فقها:
عدم كفايت طواف نيابى و ضرورت و لزوم طواف مباشرى است براى معذورينى كه تمكن از طواف مباشرى دارند، و لو با اطافه ديگرى، و اين مورد وفاق فقها است، بهطورى كه پس از تتبّع گسترده، مخالفى در مسأله يافت نشد.
اكنون به برخى از عبارات و متون قدما و غير آنها مىپردازيم:
1. شيخ الطائفه، طوسى1 در نهايه:
«و المريض الذي يستمسك الطهارة فإنّه يطاف به و لا يطاف عنه و إن كان مرضه ممّا لا يمكنه معه استمساك الطهارة ينتظر به، فإن صلح طاف هو بنفسه و إن لم يصلح طيف عنه و يصلّى هو الركعتين و قد اجزأه» .1
2. همو در مبسوط:
«و المريض على ضربين؛ أحدهما يقدر على امساك طهارته، و الآخر لايقدر عليه، فالأوّل يطاف به و لايطاف عنه و الثانى ينتظر به زوال المرض» .2
دو عبارت ياد شده، با صراحت كامل، حاكى از اين حقيقت است كه از نگاه شيخ طوسى، با تمكّن معذور از طواف مباشرى و لو با استعانت از ديگرى، طوافِ نيابى كافى نيست و واجب است خودش طواف را انجام دهد.
3. ابن حمزه1 در وسيله:
«و المريض ضربان؛ إمّا أمكنه امساك الطهارة، أو لم يمكنه؛ فالأوّل طاف به وليّه و إن نوي لنفسه طوافاً و صحّ و الثانى انتظر وليّه به، يوماً أو يومين، فإن برأ طاف و إن لم يبرأ أمر من يطوف عنه و صلّى هو بنفسه» .3
4. ابن ادريس1 در سرائر: