37در جهان گر لذتى هم هست در دلبستگى است
ليك دل بستن نمىارزد به دل برداشتن
بالاخره صبح صادق فرا رسيد و سلطان آسمان يعنى خورشيد تابان بر دشت و كوه دامنش را گسترده. در مرز مشعر و منى بعد از چند دقيقهاى توقف حركت آغاز مىشود و امروز روز تازهاى را آغاز مىكنيم.
دهم ذى حجه (روز عيد قربان) وقوف در منا
امسال روز عيد قربان با روز جمعه تلاقى پيدا كرده و منزلت آن مضاعف شده است به نظر مىرسد كه در آغاز تا انجام مناسك حج همه روزها براى امروز است. در اين روز حاجيان احرام بر تن راه حمله به جمره عقبى را مىگشايند. در اين بين تنها مسأله سبك شدن از زوايد و بارهاى اضافى است. بنابراين نخست بعد از ورود به منا به چادرها رفتيم و بارها را آنجا قرار داديم و بعد از يك تجديد وضو به سوى جمره عقبى روانه شديم. چهرهها مصمم و جدى است. بيش از دو و نيم ميليون حاجى مى خواهند جمره عقبى را سنگباران كنند. بالاخره بعد از سپرى شدن راه، جمره عقبى از دور نمايان مى شود. موضعى از شيطان كه صفوف پيوسته حاجيان بى امان بر او يورش بردهاند و او را سنگباران مى كنند. در اين ميان تو نيز با لباس احرام محكم شده و دمپايىهاى فشرده شده بر پا راهى خطوط مقدم جنگ مىشوى. زدن جمره عقبى كار دشوارى است؛ زيرا سمبل آن قطر كمترى دارد و هم اينكه در نخستين رزم تمام حاجيان شركت دارند. زدن اين جمره از راه دور عقلايى نيست. بدين سان با اندك سنگ و سلاحى كه مانده است به پيش مى روى. و در يك ضربه مهلك هفت سنگ را پيوسته و از فاصله نزديك بر سر شيطان فرود مىآورى بانگ پيروزى بر آمده است و ندا مىدهد كه خداوند لبيك تو را شنيده است. اما بايد به هوش باشى و از غفلت خود شيطانِ بى جان شده را قوت نبخشى.
يك چشم زدن غافل از آن ماه نباشى
شايد كه نگاهى كند آگاه نباشى
شيطان ستيزان ذرهاى او را امان نمىدهند. بى دليل نيست كه اين قسمت از اعمال و مناسك حج را مىتوان مشكلترين قسمت و به نوعى خطرناكترين قسمت آن بر شمرد؛ زيرا اين شيطان از همه زيركتر است و ستيز با آن دشوارتر. حالا ساعت از ده صبح گذشته است. راه بازگشت به خيمه هاى منا را در پيش مى گيرى و از پيروزى در رزم خشنودى. امروز روز عيد قربان است يكى از حاجيان به نيابت مسؤوليت ذبح قربانى را به عهده گرفته و زائران نيز به او وكالت دادهاند. در خيمههاى منا همه در انتظارند كه خبر قربانى كردن برسد. و اين قربانى بايد نمادى از قربانى نفس آدمى باشد وگرنه تنها حيوان بىگناه را سر بريدهاى، اما اگر قصاب عاشقان گردن نفس تو را بزند، بىترديد بُرد با تو است و دست دعا از زبان مولانا مى خوانى كه:
دشمن خويشيم و يار آنكه ما را مى كشد
غرق درياييم و ما را موج دريا مى كشد
آنچنان شيرين و خوش در پاى او جان مى دهيم
كان قصاب عاشقان ما را چه زيبا مى كشد
ظهر ناهار را در منا خورديم و بعد بهخاطر خستگى راه، قدرى استراحت كرديم. بعد از ظهر برنامه مداحى بود و با تلاوت و مطالعه قرآن و دعا، اين لحظات گرانمايه نيز سپرى شد. نماز مغرب و عشا را به جماعت خوانديم و شام بسيار سادهاى شامل نان و پنير و هندوانه صرف شد. امشب بايد براى انجام اعمال به مكه برويم البته اين كار ضرورتى ندارد و به همين دليل بسيارى فردا مىآيند. ساعت دوازده و نيم شب حركت كرديم و ساعت يك و نيم بعد از نيمه شب در جلوى هتل مستقر شديم و بعد هم وسايل را گذاشتيم و به سوى حرم رفتيم. نيتهاى مراحل مختلف را ادا مىكرديم و اعمال را بهجا مىآورديم. بعد از طواف و نماز، سعى بين صفا و مروه آغاز شد كه بدون ترديد زمانبرترين مرحله اعمال را به خود اختصاص مىداد; بهطورى كه در اين ازدحام حاجيان، نزديك به يك و نيم ساعت به طول انجاميد. بعد از اين مرحله، طواف نساء و نماز طواف نساء را بهجا آورديم و اعمال به پايان رسيد.
پس از اعمال، مقدارى خوابيديم و بعد وسايل را مرتب نموده و به كارهاى شخصى رسيدم، ظهر كه شد نهار را خورديم و ساعت سه بعد از ظهر سوار بر اتوبوسها شده، سنگهايمان را نيز برداشتيم و راه جمرات را در پيش گرفتيم. بعد از قربانى ديروز لباس احرام را از تن در آوردهايم. از محرّمات، تنها دو مورد; يعنى بوى خوش و زن بر حاجى حرام است كه ديشب بعد از انجام اعمال، آن دو نيز حلال شد. امروز هم بايد به جمرات سنگ بزنيم.
بعد از ظهر هم در منا وقوف كريم كه مىبايست تا نيمه شب بهطول انجامد. از آنجا كه ما اعمال را انجام داديم شب را نيز در منا مانديم. از نيمه شب چند ساعتى گذشته بود، بلند شده و نماز شب خواندم. اين نماز سعادت ارزشمندى است كه بايد براى رسيدن به آن دائماً تمرين و تكرار كرد. اصولاً گويى حقيقت حج نيز براى تمرين بندگى و تقويت خودسازى و راه و رسم مبارزه با نفس است و گر نه سنگ زدن بر جمرۀ بزرگتر (نماد شيطان) و توقف در جاهاى مختلف، به خودى خود، عمل معنادارى را ترسيم نمىكند، اما هنگامى كه اجزاى مختلف اين جريان