36مىبينيد.» 1بنىقينقاع (از ديدگاه اقتصادى) نسبت به ديگر يهوديان يثرب، جايگاه پايينترى داشتند. پيشۀ آنان صنعت و زرگرى 2بود و اين پيشه را عرب پست شمرده و از آن پرهيز مىكردند. 3
در اينجا روايتى وجود دارد كه مىتوان آن را معتبر به شمار آورد، وآن اينكه نسبت بنىقينقاع به بنىاسرائيل مىرسيده است. اين مطلب را در سخن مخيريق، كه گفته شده، او از بنىقينقاع بوده است، در مىيابيم. 4او دانشمندى يهودى بود كه اموال خويش را، كه شامل هفت باغ بود، در اختيار پيامبر (ص) گذاشت و حضرت نيز آن باغها را صدقه قرار داد. 5مخيريق در جريان جنگ اُحد حضور داشت و در آن جنگ به شهادت رسيد. پيامبر خدا (ص) دربارۀ او فرمود: «مخيريق سكّاندار يهود و سلمان سكّاندار فارس و بلال سكّاندار حبشيان است.» 6و نيز گفته شده كه حضرت فرمودند: «مخيريق بهترينِِِ يهود بود.» 7پيامبر خدا (ص) در اينجا نام مردانى را كه اسلام اختيار كرده بودند، آورده و آنان را نسبت به نژاد و تبارشان معرفى كردهاند. درحالىكه اگر قصد آن داشتند ديانت آنها را عنوان نمايند، مىفرمودند: مخيريق سكّاندار يهود و سلمان سكّاندار زردشتيان و بلال سكّاندار مسيحيان است. پيش از اين، اشاره كرديم كه ميان كلمۀ يهود، (بدون الف و لام) ، كه منظور نسب 8است و اليهود (با الف و لام) ، كه داراى دو صورت است؛ يعنى هم به معناى نسب و هم ديانت، 9تفاوت وجود دارد.
تعدادى از تاريخنگاران مسلمان اشاره كردهاند كه بنىقينقاع از نسل حضرت يوسف (ع) بودهاند. 10در زبان وعادات بنىقينقاع، همانندى با ساير يهوديان يثرب ديده نمىشود كه اين ظاهراً به مجاورت درازمدت آنان با قبايل عرب و نيز قطعرابطۀ آنها با خويشاوندان يهودى خود در شام باز مىگردد؛ بهطورىكه آنان بنىقينقاع را همانند خويش در عقيده نمىدانستند تا آنجا كه آنان را يهودى به شمار نمىآوردند؛ زيرا تسليم احكام تلمود نبودند. 11عامل گوشهگيرى يهود يثرب و دورى آنان از خويشاوندانشان در شام و كنار گذاشتن بسيارى از عادات و رسوم يهوديان را، در وضعيت هجرت آنان به جزيرةالعرب مىبينيم. حال چه به دوران حضرت موسى (ع) 12بازگردد و يا در دوران بختنصر كه سرزمين آنان را درشام مورد دستبرد و حمله قرار داد. 13هجرت يهود به يثرب، با بروز اختلاف ميان آنان و عموزادگان خود در شام همراه بوده است. اين حقيقت را از سخن ابنشبه به هنگام اشاره به سفر حج حضرت موسى (ع) و هارون، بهدست مىآوريم. او مىگويد: «حضرت موسى (ع) و هارون از مدينه عبور كرده و از يهود آن بيم داشتند. پس پنهانى از آن خارج گرديدند.» 14صرفنظر از درستى اين روايت، خود نشانگر آن است كه هجرت يهود به مدينه، در نتيجۀ اختلافى بوده