35خويشاوندى با مليتهاى ديگر، غير از يهود خوددارى نمايد. در حالى كه مىتوان ملاحظه كرد كه بنىقريظه و بنىنضير از راه ازدواج با قبايل عرب، همچون بنىذبيان ابن ثعلبه 1و بنىتميم، 2و بنىنبهان از طى 3و كنده 4خويشاوند گرديدند. از سوى ديگر ملاحظه مىكنيم كه عربهاى يهودى شده، بر ارتباط نسبى خود با اين دو قبيلۀ يهودى و نه ديگر قبايل يهودىِ مدينه، اصرار ورزيده و خود را چه به صورت ازدواج و چه به صورت نسبى از آنان به شمار مىآوردند.
اين كشش و گرايش، طبيعى به نظر مىرسد و در نتيجه اقتضاى پيوند و رابطۀ نيرومند خونى ميان آنان بوده و خود را همانند ديگر عربها پيوسته بهيكديگر دانسته و از همان تقاليد و سنتهاى عربى پيروى مىكردند. بسيارى از تاريخنگاران مسلمان به هنگام سخن از برخى يهوديان منسوب به بنىقريظه نظير عبدالرحمانبن زبيربن يأطا، اين مطلب را مورد توجه خويش قرار دادهاند؛ بهطورىكه ابن خياط دربارۀ او گفته است: او از بنىاسرائيل به شمار نمىآيد. 5اين گفته تصوّرى را كه پيش از اين در آن گام برداشتيم، گواهى مىنمايد؛ زيرا در اين راستا مىگوييم ميان يهود و بنىاسرائيل تفاوت وجود دارد چون كلمۀ يهود اشاره به نسب و ديانت با هم دارد، در حالىكه مقصود از كلمۀ بنىاسرائيل، نسب اوست و نه چيز ديگر.
اما در مورد نسب بنىقينقاع، بهنظر مىرسد كه آنان باقىماندههاى تبار بنىاسرائيل بودهاند و سكونت آنان در يثرب به پيش از ميلاد باز مىگردد. اين بهرهگيرى را از آنچه پيش از اين دربارۀ فرود آمدن بنىاسرائيل در دوران حضرت موسى (ع) در يثرب بر ساكنين پيشين عرب آن، از عماليق بهدست مىآوريم؛ زيرا در آنجا اشارهگرديده است كه آنان در موقعيت بازار بنىقينقاع 6فرود آمدند. اينگونه اشاره، به همراه ياد كردن نام بنىقينقاع، ما را بر اين پندار وا مىدارد كه آنان از نخستين ساكنان يهود مدينه به شمار مىآمدند. فرض بر اين است كه تغيير جايگاه آنان، امكانپذير نبوده، نخست آنكه هيچگونه اشارهاى در تاريخ نسبت به تغيير گروهى آنان با هدف جابهجايى در موقعيت مسكن نشده است. دوم آنكه محدود بودن موقعيت مسكونى مدينه به آسانى چنين امكانى را به دست نمىداد. پيامبر خدا (ص) به قبيله بنىقينقاع به عنوان صاحبان دانش و معرفت در ميان يهود مدينه مىنگريست. از اين رو، هنگامى كه حضرت ضرورى دانست كه براى تشويق يهوديان در پذيرش اسلام جلب محبّت آنان را نمايد، بنىقينقاع را در بازارشان گرد آورده، فرمود:
«اى جماعت يهود، از سرانجامى كه پروردگار متعال از رنج و محنت نصيب قريشگردانيد، پند گيريد و اسلام آوريد؛ زيرا خود مىدانيد كه من همان پيامبر برگزيده و فرستاده از سوى خداوند مىباشم و اين حقيقت را در كتاب خود و در عهدى كه خداوند با شما بسته است،