10نقل شده است كه تنها يك بار به درون كعبه رفت. جامه و عبايش را زير پاى خود انداخت و كفشهايش را از پاى در آورد و ميان دو ستون داخل كعبه، دو ركعت نماز گزارد. 1هنگام ورود به مكه، خدا را به عنوان «ذى المعارج» و صاحب والايى بسيار مىستود. در مسير راه، هنگام برخورد با هر سوارهاى يا فراز آمدن بر هر تپهاى يا فرود آمدن به هر وادى و در فرصتهاى آخر شب و در پى نمازها « لَبَّيْكَ اللّٰهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لاٰ شَرِيْكَ لَكَ لَبَّيْكَ» مىگفت 2و گاهى در طول راه، پيادهها را سوار بر شتر خويش مىكرد.
احرام و تلبيه
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در دو پارچۀ يمانى احرام مىبست؛ همان دو جامۀ احرام كه هنگام وفات نيز در همانها كفن شد. 3جابربن عبداللّٰه نقل كرده كه پيامبر هنگام احرام اينگونه لبّيك گفت:
«لَبَّيْك، اَللَّهُمَّ لَبَّيْك، لَبَّيْكَ لاٰ شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك، اِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ، لاٰ شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك» . 4همچنين نقل شده كه آن حضرت، شب را در ذو الحُليفه مىگذراند. هنگام صبح، پس از نماز فجر، بر مركب خويش سوار مىشد و لبيك مىگفت. فضلبن عباس نيز نقل كرده كه پيامبر، در طول سفر، لبيك مىگفت تا آنكه رمى جمرۀ عقبه كند.
آنگاه هفت سنگ بر جمرۀ عقبه مىزد و با هر سنگريزه، تكبير مىگفت 5و چون از گفتن لبيك فراغت مىيافت، از خداى متعال، مغفرت و رضايت او را مىخواست و در خواست رهايى از آتش دوزخ داشت. 6از محرمات احرام، زير سايه رفتن است، مگر آنگاه كه به منزلگاه برسند و زير سقف يا خيمه بگذرانند.
روزى يكى از معاندان، از امام كاظم عليه السلام در بارۀ استظلال (زير سايه رفتن) پرسيد و اينكه مگر ميان سايۀ كجاوه در حال سفر با سايۀ خيمه در حال نزول فرقى هست؟ حضرت موسىبن جعفر عليهما السلام او را از اينكه در دين قياس مىكند نكوهش كرد و فرمود: ما مثل پيامبر خدا صلى الله عليه و آله عمل مىكنيم و مثل او ذكر و لبيك مىگوييم. سپس فرمود:
«پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر مركب خويش سوار مىشد و هنگام سوار شدن، سايهبان نداشت و گاهى حرارت آفتاب او را رنج مىداد. بعضى از بدنش را با بعضى ديگر