64هيچ قضايى دربارۀ او ندارد، جز اينكه در عاقبت امر به خير و صلاحش خواهد بود. 1پيامبرخدا صلى الله عليه و آله روزى با ياران خود نشسته بودند كه حضرت لحظهاى خنديد و آنگاه فرمود: از من نمىپرسيد كه چرا و براى چه چيزى خنديدم؟ گفتند: اى فرستادۀ خداوند، از چهرو خنديدى؟ فرمود: تعجب كردم از كار شخص مؤمن كه همهاش خير است. اگر چيزى كه مورد علاقۀ اوست به او برسد، حمد خدا را مىگويد و اين به خير اوست و اگر چيز ناخوشايندى به او رسد، صبر مىكند كه اين هم به خير اوست و هيچ كس نيست كه تمام امورش خير باشد جز بندۀ مؤمن. 2گريۀ پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام استلام حجرالأسود
عبداللّٰه بن عمر گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله به طرف حجرالأسود رفت و لبهاى خود را بر آن نهاد و زمانى طولانى گريست، سپس متوجه شد كه عمربن خطاب هم مىگريد. فرمود: اى عمر، اينجاست كه اشگها ريخته مىشود. 3گريۀ پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام خروج از مكه:
پيامبر صلى الله عليه و آله پس از حجّةالوداع، هنگام خروج از مكه، پيوسته نگاه به كعبه مىكرد و مىگريست.
نقل شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام هجرت و خروج از مكه به سوى مدينه، پيوسته نگاه به خانۀ خدا مىكرد و مىگريست و اين گريه به خاطر اندوهى كه بود از جدايى خانۀ خدا براى حضرت پديد مىآمد. 4و قرطبى در تفسيرش 5از ابن عباس و قتاده نقل كرده كه: پيامبر صلى الله عليه و آله پس از حجّةالوداع، هنگام خروج از مكه، پيوسته نگاه به كعبه مىكرد و مىگريست و آيه 13 سورۀ محمد صلى الله عليه و آله به دنبالآن، نازل شده است.
خنده و شگفتى پيامبرخدا صلى الله عليه و آله از مجادلۀ بنده با خدا در قيامت
انس بن مالك گفت: روزى پيامبر صلى الله عليه و آله خنده يا تبسم كرد و فرمود: از من نمىپرسيد كه از چهرو خنديدم؟ ! و سپس افزود: در شگفتم از مجادلۀ بنده با پروردگارش در روز قيامت، كه