46مباركش جارى بود. پس گفت: «اَللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشٰاكَ كَأَنِّي أَرٰاكَ. . . وَ ادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» .
پس سر و ديدۀ خود را به سوى آسمان بلند گردانيد و از ديدههاى مباركش آب مىريخت مانند دو مشك و به صداى بلند گفت:
«يٰا أَسْمَعَ السّٰامِعِينَ. . . يٰا رَبِّ يا رَبِّ» پس مكرر مىگفت: «يا رَبِّ» و كسانى كه دور آن حضرت بودند، تمام گوش داده بودند به دعاى آن حضرت و اكتفا كرده بودند به آمين گفتن. پس صداهايشان بلند شد به گريستن با آن حضرت، تا غروب كرد آفتاب و بار كردند و روانه جانب مشعرالحرام شدند.
مؤلف گويد كه: كفعمى دعاى عرفۀ حضرت امام حسين عليه السلام را در بلدالأمين تا اينجا نقل فرموده و علاّمۀ مجلسى در زادالمعاد اين دعاى شريف را موافق روايت كفعمى ايراد نموده وليكن سيدبن طاووس در اقبال، بعد از «يٰا رَبِّ يٰا رَبِّ يا رَبِّ» اين زيادتى را ذكر فرموده:
«إِلٰهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنٰايَ فَكَيْفَ لاٰ أَكُونُ فَقِيراً فِي فَقْرِي. . . وَالْحَمْدُ للّٰهِِ وَحْدَهُ» .
طرح سؤال
سؤالى كه در ابتدا به ذهن خطور مىكند، اين است كه چرا مرحوم كفعمى با وجود در اختيار داشتنِ اقبال، اين ذيل را نقل نكرده؟ آيا نسبت به صدور آن فقرات ترديدى داشته يا از مصدر ديگرى نقل كرده است؟
پرسش ديگر اين است كه علاّمۀ مجلسى، با مقدم بودن سيدبن طاووس و نزديك بودن زمانش به زمان ائمه از شيخ كفعمى، چرا نقل كفعمى را ترجيح داده است.
نظريۀ علامۀ مجلسى در بحار
مرحوم علامه مجلسى در بحار 1از بلدالأمين كفعمى، دعا را بدون ذيل «إِلٰهِي أَنَا الْفَقِيرُ. . .» ذكر مىكند.
سپس از حاشيۀ كفعمى بر البلدالأمين نقل مىكند كه:
«و ذكر السيّد الحسيب النسيب رضي الدين علي بن طاوس قدّس اللّٰه روحه في