60سعودى و محافل اهل تسنّن بود؛ زيرا تصور مىكردند او، كه يك روحانى سياستمدار و آزادمنش است، خواهان گذشت و سازش در اين قبيل مسائل فرعى است.» 1جناب آقاى كاظم آزرى كاردار ايران در عربستان نيز در گزارش شماره 709 در تاريخ 22/7/1331ش. در اين باره مىنويسد:
«اگرچه معلوم بود كه مذاكره با امير سعود هم اثرى ندارد و رييس دفتر امير فيصل براى اينكه از مداخله در اين موضوع حساس راحت شود، بنده را به امير سعود حواله كرده است. چون در اين باب حضرت آيتاللّٰه اصرار داشتند، [ براى ] گرفتن وقت ملاقات از منشى مخصوص امير سعود به كاخ وليعهد رفتم و وقتى آنجا رسيدم كه امير سعود مشغول صرف نهار بود.
سوابق بنده با منشى مخصوص امير سعود كه اخيراً عهده دار اين پست شده است، زياد نبود. لذا خود را به نحو مقتضى به او معرفى نموده، سوابق و علاقهام را به كشور عربى سعودى خاطرنشان نمودم و با ذكر موقعيت ممتاز حضرت آيتاللّٰه كاشانى در عالَم اسلام و لزوم جلب رضايت او و حسن اثر آن در بين ايرانيان و ساير مسلمانان، جريان را به نحو مقتضى بيان نموده، گفتم درخواست حضرت آيتاللّٰه اين نيست كه اجازۀ وقوف مخصوص به ايرانيان بدهند. تنها تقاضايشان اين است كه براى اشخاصى كه مىخواهند عمل به احتياط نمايند و براى وقوف اضطرارى مىخواهند روز شنبه به عرفات، شب يكشنبه به مشعر بروند سختگيرى نكنند؛ يعنى مأمورين شهربانى نسبت به اين قبيل اشخاص اغماض و چشم پوشى نمايند و مخصوصاً خاطرنشان نمودم كه اين عمل صورت معامله استثنايى نسبت به ايرانيان و موافقت با وقوف مخصوص براى آنها را به خود نخواهد گرفت.
نامبرده جريان را به عرض امير سعود رسانيد و در جواب با ابلاغ مراتب احترام و سلام وليعهد به حضرت آيتاللّٰه گفت: