29وافى در وادى زدودن آفات رشد و استيلا بر كششهاى نفسانى و محركهاى اجتماعى و تجربۀ برادرى و برابرى، صفا و پاكى، مروت و ايثار، زندگى هدفمند و خدا محور، ستيز با شياطين سركش نفس و دشمن معنويت، انزجار و تبرّى جستن از مشركان و ظالمان و طاغيان عصر، آمادۀ قربانى كردن عزيزترين هستى خويش مىگردد.
«قربانى كردن» ، مرحلهاى با شكوه از فرايند پرعظمت «حج» است.
اكنون كه مىخواهى «حاجى» شوى و به مقام والاى ابراهيمى نايل گردى، در صف مناديان راستين لاٰ إِلٰهَ إلَّااللّٰه قرار گيرى و از سويداى دل لبّيك حق گويى، تو نيز بايد به نشانۀ توفيق در پالايش وجود و غلبه بر همۀ كششهاى نفسانى و محركهاى روانى و اجتماعى، صيقل دادن جسم و جان و اخلاص و يكتاپرستى، «اسماعيلت» را قربانى كن؛ كه ابراهيم چنين كرد.
عزيزترين هستى ابراهيم عليه السلام، در پايان يك عمر انتظار و يك قرن تلاش و رنج و محنت، فرزندى دلبند و پسرى زيباروى و نيكوسيرت بود كه او در صحنۀ امتحان، به رغم همۀ دلبستگىها، آماده شد تا ريشهها و رگههاى وابستگى را قطع كند كه ندا آمد: اى ابراهيم، تو پيروزى، بهجاى اسماعيلت، گوسفندى قربانى كن.
طَبق اخلاص بگذار، هرچه و هركه باشد: سرمايهات، فرزندانت، همسرت، مقامت، آبرويت، شغلت، شهرتت، فزونخواهىات، خودكامگىات و. . . .
حال تو كه مىخواهى «حاجى» شوى و به برترين منزلت و مقام در جامعۀ مسلمانان نايل شوى 1و عزّت اسلامى نصيبت گردد، به اسماعيلت بينديش، خالصانه و مخلصانه تأمل كن.
آرى، اسماعيل خود را، هرآنچه هست، در هيئت گوسفندى و شترى، در مسلخ عشق و ايثار قربانى كن.
اكنون با توفيق در اين آزمون سترگ،