17دارد. لذا مفهوم عمره در قرآن و در شعر جاهلى تقريباً مشابه است. 1در ايام حج (ماههاى ذىقعده، ذى حجه و محرّم) انجام عمره را گناهى بزرگ مىشمردند و بر حسب اعتقاد جاهلى، آن را بس نابخشودنى مىدانستند.
عمره در اصل به مثابۀ حج اصغر بوده و اهل جاهليت آن را ترجيحاً در ماه رجب انجام مىدادند، اما تفاوتش با عمره در اسلام اين است كه در اسلام اين حج را فُرادى انجام مىدهند اما مشركان آن را به صورت جمعى و مانند حج واجب انجام مىدادند و نيز بسيارى آن را در ماه رجب به جاى مىآوردند. اما اسلام اين حج را براى طول سال جايز دانست. 2در عين حال كه عمرۀ رجبيه از ثواب بيشترى برخوردار است.
لذا اسلام حدود حج و عمره را مشخصتر ساخته و اصلاحات لازم را در آن ايجاد كرده است و آن را از ناشايستگىها پيراسته و چهرۀ ارجمند و اصيل انسان سازش را بدو بازگردانده است.
احرام
«احرام» از «اَحْرَمَ» مشتق شده و به اين علت احرام ناميده شده كه وظيفۀ حاجى است اقدام به برخى اعمال و پرهيز از برخى ديگر.
احرام نزد اعراب معناى محدودترى از احرام اسلامى داشته است. اعراب حج مىگزاردند و حرمت و عظمت بيت را درك مىكردند و مىدانستند كه حرم، مكه و اطراف آن است. اما ميان احرام در معناى اسلامى و احرامى كه نزد اعراب قبل از بعثت بوده، تفاوتى وجود دارد.
احرام در اسلام شروط و آداب و اهدافى دارد كه قبل از نزول قرآن وجود نداشته است؛ از جمله روايت شده كه اعراب جاهليت وقتى حج را به جاى مىآوردند، آنگاه كه داخل حرم مىشدند، لباسهايشان را كنده و تا مدتى كه در حرم بودند، نمىپوشيدند، كه اين عادت را خداوند حرام كرد. 3بهطور كلى جاهليان را با توجه به چگونگى برگزارى حج مىتوان به سه دسته تقسيم كرد:
1 - حُمس 2 - حِلَّه 3 - طُلس