67برخاست، در قلعۀ البابويه جلوه يافت كه آن قلعه نوك سرنيزه در هجوم صليبى بر شرق اسلامى محسوب مىشد. تا امروز عليرغم همۀ ادعاها از آن مأموريتش دور نشده است. تصادفى نيست كه لقب «نبيل روم» به «وارتيما» داده مىشود. و همچنين پشتيبانى كاردينال از وى و تمايل او براى ترجمۀ كتابش.
3 - پس از سقوط اندلس در سال (1942م) و كشف آمريكا در (1942م) و رأسالرّجا و الصّالح (1497 - 1499م) پرتغال قدرت استعمارى خشن و ظالم خود را آشكار ساخت و شايد تاريخ استعمار در سنگدلى و نابودى انسانيت و روح و انديشه، چنانكه محمود سمره گويد، «نظيرى براى پرتغال نشناسد» .43 آن روز اروپاى صليبى منشورى را اراده كرد كه مفاد آن اين بود: نابودى اطراف و اكناف جهان اسلام، زمينهسازى براى هجوم و حملۀ ويرانگر به قلب آن يعنى «شرق اسلامى» پرتغال اين منشور را تأكيد كرده و نهايت اهتمام و توجه را نسبت به آن مبذول داشت و آن را مورد عنايت قرار داد، لذا در سال 1487م «بدرو داكوفيلهام» را براى شناخت مشرق اسلامى و نگارش يادداشتهايى در مورد چگونگى توانايىها و قدرت آن سرزمين، اعزام داشت «بدرو» دو مسافرت اكتشافى از راه خشكى كه از قاهره و كشورهاى اصلى شرق عربى و بنادر درياى سرخ و بنادر طوال سواحل شبه جزيرۀ عربى مىگذشت انجام داد كه تا كلكته و جواء در هند ادامه يافت و در سال 1490م به او يادداشتهاى مفصلى از آن چه مشاهده كرده بود تقديم داشت.44
آن هنگام پرتغالىها در پى جستجوى مستعمراتى دراقيانوس اطلس بودند و پس ازكشف رأس رجاء صالح، طبق دستورى از پادشاه پرتغال، مانويل اول - كشتىهاى پرتغالى عبور از اقيانوس هند و درياهاى عربى را آغاز كردند و در سال 1502م پرتغالىها تصميم به بستن درياى سرخ بر روى كشتىهاى عربى گرفتند و حمله دريايى تحت فرماندهى واسكو دوگاما انجام شد. او توانست به درياى عربى رسيده و بر كشتىهاى تجارى تسلط يابد و با دستور دوگاما به كشتن همه مسافران آن كشتى كه تعدادشان به 400 نفر مىرسيد، با زنان و كودكانى كه در ميانشان بود، پرداخت پس پرتغالىها كشتى را سوزاندند و اين