66فراوانى از او كرد. كاردينال نيز هزينه و ترجمۀ اين سفرنامه را به زبان لاتين برعهده گرفت40 و در سال 1510م در مقدمۀ كتاب به خوانندگانش گفت كه پس از اينكه برخى از شهرها و جزائر شمال شرقى و شمال غربى را ديده است، انديشهاى جدى پس از اعتماد بر خدا، او را وادار كرده است تا براى ديدار بخشهاى شمال شرقى برود. اين امر روشن مىسازد كه احتمال نمىرود اين مردِ آهنيناراده و حيلهگر، كوشش نكرده باشد به انجام اين كار اقدام كند. . . او هيچ گفتهاى را كه اشاره به اين سياحت داشته باشد رها نكرده است.41
پايان زندگى «وارتيما» مانند زندگىاش ناشناخته است. ارجح اين است كه بين سالهاى 1512 و 1517م فوت كرده است. ويژگى مشخص وارتيما اين است كه او نخستين كسى است كه مشاهدات خود از اماكن و جاهاى مختلف جزيرةالعرب را براى ما باقى گذاشته است؛ از آنجمله نقشهاى كه در آن شبهجزيرۀ عربى كه عرض آن در سمت جنوبى امتداد دارد، بهجاى گذاشته است.42
پس از اين سير و گردش همراه «وارتيما» ، آيا حق ما نيست كه سؤالات مشروعى را مطرح كنيم و آن اينكه:
آيا درخصوص شرق و آنچه در آن از جادوگرى و فتنه و پيچيدگى وجود داشت، صرفاً كافى بود تا ماجراجويان و از جمله وارتيما وادار شوند تا همۀ رنجها و خطرها و سختىهايى را كه با آن روبهرو شدند تحمل كنند. . . ؟ ! در اينجا هيچ ترديدى وجود ندارد كه پاسخ اين سؤال «آرى» است.
مأموريت پنهانى، نظريات و اشارات
آنچه ما را فرامىخواند تا اين نظرات را بهويژه دربارۀ وارتيما و كسانى كه به روش او هستند، ابراز كنيم ملاحظات زير است:
1 - مأموريت «وارتيما» كه آن را در سال 1503 شروع كرد، بهدنبال ظهور پيروزى اروپا پس از سقوط اندلس در سال 1492م بود؛ هجومى نيرومند كه ضربات سختى را برطرف مقابل در قالب (به زعم غربىها) «وحشى» «متخلّف» «شهوانى» «خشن و سنگدل» «كافر» و. . .
كه در ذهن بدون آگاهى غربى ترسيم شده بود، وارد ساخت.
2 - ايتاليا كه «وارتيما» از آن