8هم عالِم است و هم معلوم.
از اين رو عرفان كامل آن است كه انسان را از خدا به مخلوقات و از مخلوق به خالق راهنمايى كند؛ زيرا:
جهان جمله فروغ نور حق دان
آنكه از مخلوق به خالق پاى برد در مراحل ابتدايى عرفان و معرفت است.
چو آيات است روشن گشته از ذات
ظهور و حضور كامل و ابدى و ازلىِ الهى، خود ادلّ دليل بر وجود او است و چون هيچگاه غايب نگشته، نياز به دليلى ندارد تا او را ظاهر سازد.
كى رفتهاى ز دل كه تمنا كنم تو را
بزرگان عرفان و فلسفه، از دلالت ذاتى بر وجوب الهى، به برهان وجوبى (كمالى) تعبير كرده و مىگويند.
مٰا كانَ مَوْجُوداً بِذاتِهِ بِلاٰ
«حقيقتى كه فى نفسه و بدون حيثيت علّيت و معلوليت موجود است. او حضرت واجب الوجود بالذات است.
او به ذات خود، دليل ذات خويش است؛ به همين جهت شاهدى است صادق بر اثبات خود.»
دليلبودنِ ذات بر ذات، در پرتو تجلّى ذات در قالب اسماء و صفات و كشف اسماء